به گزارش خبرگو ،روزنامه خبرورزشی نوشت: به همین بهانه سراغ مهدی هاشمینسب رفتیم که ببینیم بین او و علی کریمی چه گذشته است.
علی کریمی در مواجهه با خبرنگاران و پس از بازی استقلال تهران و سپیدرود اسم شما را آورد. با او تلفنی حرف زده بودید؟
نه، قبل از بازی سپیدرود رشت و استقلال تهران رفته بودم هتل المپیک برای سونا و استخر که اتفاقی علی کریمی را در هتل دیدم و حدود ۷، ۸ دقیقهای گپ زدیم.
در رابطه با همین اتفاقات و انتقادات اخیرش؟
در این خصوص خیلی کم صحبت کردیم و بیشتر درباره خود علی و تیمش حرف زدیم.
ولی علی کریمی به خبرنگاران میگفت مهدی هاشمینسب یک اصطلاحی دارد که میگوید «تا تهش میروم» و من هم میخواهم تا ته این ماجرا بروم!
من فقط به علی گفتم مراقب آرامش خودش، خانوادهاش و بچههایش باشد. این مسائل همیشه در فوتبال بوده و هست و به این زودیها هم حل نخواهد شد. فقط در همین حد با او صحبت کردم.
موافق انتقادات علی کریمی هستید یا نه؟
خیلی از حرفهای علی درست است. شک نکنید حرف حق را میزند. اگر ناحق میگفت، حرفهایش خریداری نداشت اما میبینید که اغلب مردم از کریمی حمایت کردهاند و همین نشاندهنده حقانیت اوست.
ولی بعضیها معتقدند علی کریمی با این حرفها با آینده مربیگری خود بازی میکند. نظر شما چیست؟
هرکس یک جور و یک شکلی زندگی میکند. علی کریمی اینجوری است و نمیتواند رنگ عوض کند یا مصلحتاندیش باشد. خب بقیه سکوت کنند. آنهایی که نمیتوانند مثل علی کریمی حرف بزنند یا انتقاد کنند، سکوت کنند. شاید مصلحت آنها در همین سکوت باشد.
چند نفر در این فوتبال میشناسی که مثل علی کریمی باشند؟
تعدادشان خیلی زیاد نیست. علی دایی، خداداد عزیزی، خدا بیامرز ناصر حجازی، محمد مایلیکهن و به هر حال یک چندتایی هستند که به خاطر منافع شخصی چشم خود را به روی حقایق نمیبندند. علی کریمی هم اینگونه است.
خود شما هم در دوران بازی اینگونه بودید و خیلی هم ضرر کردید. اینطور نیست؟
من که جلوی این بزرگان عددی نیستم!
تعارف میکنید. به هر حال یک زمانی مهدی هاشمینسب بمب نقل و انتقالاتی فوتبال ایران بود که...
نه بابا! خودم را با علی کریمی و بزرگانی که اسم آوردم، هرگز مقایسه نکرده و نمیکنم. به شخصه معتقدم این فوتبال آنقدر ارزش ندارد که به خاطرش یکسری حقایق را پنهان کنیم و نادیده بگیریم. حالا هرکس به اندازه خودش نقد یا سکوت میکند. علی کریمی در فوتبال ایران جایگاه و محبوبیت ویژهای دارد و راحت میتواند حرفش را بزند که میزند.
او در دوران بازی هم همینطور بود. از دوران همبازی بودن با علی کریمی برایمان میگویید؟
بله، به هر حال علی کریمی همیشه همینجوری بود. حرفش را میزد و با کسی رودربایستی نداشت.
اگر اشتباه نکنیم تقریباً همزمان به عضویت تیم پرسپولیس درآمدید؟
بله، البته من چند ماهی زودتر پیراهن پرسپولیس را پوشیدم و یکجورهایی زودتر کتک خوردم! (میخندد)
چه شد؟!
درست شنیدید زودتر کتک خوردم! آن زمان هر بازیکن جدیدی که به عضویت پرسپولیس درمیآمد بقیه بازیکنان باتجربه او را در تمرینات میزدند که حواسش را جمع کند و بداند کجا آمده است. یادم نمیرود روزهای اول که به پرسپولیس رفته بودم، چپ و راست مرا در تمرینات میزدند.
چه کسی؟ نادر محمدخانی؟!
هم آقانادر و هم بقیه! به هر حال باید من جوان میدانستم که پیراهن پرسپولیس را پوشیدهام. بعد از مدتی علی کریمی پرسپولیسی شد و دیگر کسی مرا نزد و همگی علی را میزدیم. (دوباره میخندد)
این موضوع را از زبان خود علی کریمی هم شنیده بودیم!
بله، این رسم یا قانون تیم پرسپولیس در آن دوران بود.
بابت آن مسائل ناراحتید؟
نه، اصلاً و ابداً! همان کتک زدنها در تمرینات باعث میشد من جوان اتوماتیکوار بدانم احمدرضا عابدزاده، احمدآقاست. یا نادر محمدخانی، آقانادر و حرمتها را حفظ کنم. الان یک جوان ۱۸ یا ۱۹ ساله خودش را گم میکند و فکر میکند مارادوناست! آن زمان که اینطور نبود. هرکس جایگاه و اندازه خودش را میشناخت و پایش را از گلیم خود درازتر نمیکرد.
بهروز رهبریفرد از تکنیک ناب و دریبلهای علی کریمی در روزهای اولی که به پرسپولیس آمده بود خیلی تعریف میکرد. شما خاطرهای دارید؟
علی کریمی از همان اول نشان داد اعجوبه است. مثل آب خوردن دریبل میزد و تکنیک فوقالعادهای داشت. سر مسابقات تیم امید محروم شد، همه ما برای بازگشت علی لحظهشماری میکردیم.
علی کریمی گفته است که نمیخواهد در فوتبال بماند. آیا با این حرف او موافقید؟
خودش بهتر میداند بماند یا برود. کسی نمیتواند برای علی تعیین تکلیف کند. فوتبال مال کریمیهاست. کسان دیگر باید بروند یا تلاش کنند که در این فوتبال بمانند. این نظر من است، البته!
بسیار خوب، راستی ماجرای پژمان جمشیدی را دیدید یا شنیدید؟
خیلی ناراحت شدم. خیلی خیلی ناراحت شدم. باور نمیکردم عدهای جماعت سینمایی اینقدر حسود و تنگنظر باشند.
البته اغلب آن کسانی که به پژمان جمشیدی و نامزد شدن او برای بهترین نقش مکمل مرد خندیدند، خبرنگاران سینمایی بودند.
چه بدتر! متأسفانه آقایان ادعای روشنفکری و باسواد بودن دارند ولی از روشنفکری فقط لباسهای مارکدار پوشیدن یا موبلند کردن و از پشت بستن را بلدند. اتفاق خیلی زشتی بود.
چه توصیهای به پژمان جمشیدی دارید؟
به کوری چشم حسودان با همین قدرت در سینما و تلویزیون ادامه بدهد و سعی کند از این هم بهتر باشد. پژمان نباید جلوی این آدمها کم بیاورد. او یک ورزشکار و فوتبالیستی است که جلوی ۱۰۰هزار نفر بازی کرده و مطمئن هستم جلوی ۱۰ نفر یا ۱۰۰ نفر مدعی فرهنگ کم نمیآورد!