برخی به بهانه بحران آب«دکان دونبش» باز کردند

جنوب استان کرمان هم مثل بسیاری از دیگر نقاط کشور با معضل کم‌آبی روبه‌روست. خشک شدن تالاب جازموریان، سد‌سازی‌های گسترده در بالادست حوضه آبریز هلیل و تعداد پرشمار چاه‌های غیرمجاز آب عملا نفس منابع آب را به شماره انداخته است. در همین حال طرح انتقال آب از سد صفا‌رود به شهر کرمان با هدف مصرف شرب با مخالفت کشاورزان جنوب استان روبه‌رو شده است.

 به گزارش خبرگو ،جمعه دو هفته گذشته بود که تجمع مسالمت‌آمیز کشاورزان و مردم پایین‌دست سد جیرفت یک شب قبل از برگزاری با مخالفت فرماندار کهنوج غیرقانونی اعلام شد و مردمی که قصد داشتند با حضور نمایندگان مجلس در مسجد یکی از روستاها تجمع کنند، با غیبت نمایندگان‌شان و مخالفت فرمانداری عملا به مقصودشان نرسیدند و به‌جای مسجد مورد نظر در کنار رودخانه گرد هم آمدند. اما مساله بحران کم‌آبی در جنوب استان کرمان بسان بقیه نقاط ایران پیچیده و چند‌وجهی است و صرفا وجه تکنیکال ندارد.

اعتراض اخیر کشاورزان جنوب استان بهانه‌ای شد تا با رویا اخلاص‌پور، کارشناس ارشد اقتصاد کشاورزی و پژوهشگر مستقل حوزه آب در این‌باره گفت‌وگو کنیم. اخلاص‌پور عمده فعالیت‌هایش را در استان کرمان انجام داده و پیش از این در کتاب «مدیریت جمعی بر منابع آب زیرزمینی: امکان‌سنجی ایجاد تشکل‌های آب‌بران» بخشی تجربیاتش را در زمینه‌های جلب مشارکت جوامع محلی برای مدیریت منابع آب منتشر کرده است. او در این گفت‌وگو هم بر لزوم شکل‌گیری گفت‌وگو با کشاورزان جنوب استان کرمان تاکید می‌کند اما این گفت‌وگوها شروط و لوازمی نیاز دارد که اخلاص‌پور به طور خلاصه و شفاف آنها را بیان می‌کند.

  دو هفته پیش تعدادی از مردم شهرهای جنوب استان کرمان در اعتراض به انتقال آب صفارود به کرمان اعتراض کردند. به نظر شما که دایما با جامعه محلی در استان کرمان ارتباط دارید کشاورزان جنوب استان چگونه می‌توانند برای تامین حقابه کشاورزی‌شان صدای‌شان را به مسوولان برسانند و موثر هم باشد؟

در اینکه صدای مردم جنوب استان کرمان باید شنیده شود، شکی نیست. اما ملاحظاتی هم در‌این‌باره وجود دارد که نباید از نظر دور بماند. برابر آمار رسمی بیشترین میزان چاه‌های غیرمجاز استان در یک مقیاس چند‌هزارتایی در شهرهای جنوب استان قرار دارد. در واقع دولت در دهه‌های مختلف و به ویژه در ١٠، ١٢ سال گذشته همیشه سعی کرده است مساله بیکاری را از طریق تخصیص آب حل کند. به دلیل اعمال این سیاست تعداد زیادی چاه حفر شده که وضعیت منابع آب را به خطر انداخته‌اند. از طرف دیگر در سال‌های اخیر فضای گفت‌وگوی مستمر هم با کشاورزان این مناطق شکل نگرفته است. گاهی که ما می‌خواهیم به این مناطق برویم دوستان شرکت آب منطقه‌ای به ما توصیه می‌کنند که این کار فایده ندارد و حتی برخی مواقع هراس ایجاد می‌شود که نمی‌شود با کشاورزان گفت‌وگو کرد. البته من این هراس و توصیه‌ها را قبول ندارم. شخصا در سال گذشته تجربه خوبی از حضور در این مناطق داشتم و از این به بعد هم برنامه خواهم داشت. به هر حال اگر مقصود از شنیدن صدای کشاورزان، صدای کسانی است که خودشان از چاه غیرمجاز استفاده می‌کنند که خب این صدا باعث شده این وضعیت پیش بیاید. اما اگر منظور صدای کسانی است که نگران پایداری محیط زیست منطقه هستند که بله صدای آنها هیچگاه بلند نبوده است. در واقع یک تحمیل اجباری چه از پایین و چه از بالا در جهت نابودی منابع آب شکل گرفته که باید این رویه تغییر کند. در چهار، پنج سال اخیر البته درباره وضعیت تالاب جازموریان و هشدارهایی که داده شده فضای بهتری شکل گرفته است.

  بخش مهمی از اعتراض‌ها در رابطه با انتقال آب صفا‌رود به کرمان است. درباره کیفیت اجرای این طرح چه نظری دارید؟

اساسا درباره طرح‌های انتقال آب یک مساله اصلی وجود دارد. اینکه ما به جای پیدا کردن راه‌حل‌های دیگر برای جبران کمبود آب سریعا به فکر انتقال آب می‌افتیم. درباره انتقال آب به کرمان هم همین اتفاق افتاده است. این اعتراض‌ها از این منظر بحق است که ما مدیریت یکپارچه منابع را نادیده گرفته‌ایم. همیشه به خودمان حق می‌دهیم مردم یک منطقه را محروم کنیم و آب را از آنجا به‌ جای دیگری ببریم. معمولا هم به این طرح‌ها با عنوان طرح تامین آب شرب، اولویت می‌دهیم در حالی که واقعیت این نیست و در واقع اسراف در مصرف شرب است. چرا که می‌بینیم در شهری مثل کرمان با وجود کم‌آبی طرح راه‌اندازی مرکز بازی‌های آبی پیش‌بینی می‌شود. یا در اطراف شهر به طور گسترده ویلاهای استخردار ساخته می‌شود.

اخیرا در جلسه‌ای شرکت کردم که مسوولان در آنجا می‌گفتند خط انتقال آب هلیل‌رود به کرمان پنج‌برابر ظرفیت کل آب هلیل‌رود است. معنی این حرف این است که نگاه «سازه‌ای» به مدیریت منابع آب وقتی غلبه داشته باشد حتما باید «چیزی» ساخته شود و برایش هزینه هنگفت شود. در این طرح هم باید فعلا این لوله‌ها گذاشته شوند. البته اگر به همین روال پیش برویم وضعیت خشکسالی به گونه‌ای است که بعید است هلیل‌رود در سال‌های آینده آبی داشته باشد که بتوان آن را منتقل کرد. مگر اینکه معجزه‌ای رخ دهد و آب وجود داشته باشد و این طرح به سرانجام برسد.

  به جز معجزه آیا راه دیگری وجود دارد که منابع آب منطقه حفظ شوند؟ البته منظورم این نیست که آب منتقل شود. بلکه برای اینکه جازموریان از وضعیت اسفبار کنونی عبور کند چه رویکردی باید اتخاذ شود؟

اگر بخواهم واقع‌بینانه درباره جازموریان صحبت کنم باید بگویم که واقعا درباره این منطقه اطلاعاتم کافی نیست. تا جایی هم که اطلاع دارم پژوهش اجتماعی در این خصوص انجام نشده است. اما بدون شک باید بهره‌برداری از منابع آب کاهش یابد. اینکه چطور و با چه روش‌هایی باید این کار را کرد نیازمند گفت‌وگو و تحقیق، تفاهم و توافق است. باید برای معیشت مردم آن منطقه راهکارهای دیگری به جز آنچه الان وجود دارد اندیشید. باید مشاغل جایگزین به جای توسعه آب‌محور پیش‌بینی شوند و از طرف دیگر حق هر حوضه به رسمیت شناخته شود. اگر قرار است انتقالی هم صورت گیرد حوضه‌دهنده باید با موضوع درگیر شود و چنین اجازه‌ای را بدهد. هر چند در حال حاضر من مطلقا مخالف انتقال آب از حوضه جازموریان به هر حوضه دیگری  هستم.

  بالاخره نمی‌توان منتظر نشست و خشک شدن کامل هلیل‌رود را نظاره کرد. چگونه می‌توان هم صدای جامعه محلی را در شهرهای جیرفت و کهنوج و مناطق اطراف‌شان شنید و هم راه‌حل مناسب را پیدا کرد؟

باید کمک کنیم این صداها یک سمت و سوی درست پیدا کند و اعتراض‌ها به سمت پایداری منابع آب و کاستن از رویکرد توسعه پرآب باشد. متاسفانه در این‌باره اصلا حرف زده نشده است. ما چقدر درباره توسعه کم آب بر می‌دانیم؟ اگر قرار باشد هر کدام از ما درباره مدل‌های توسعه کم‌آب‌بر ایده بدهیم چقدر موفق خواهیم شد؟ به نظر من هیچ. در حال حاضر همه ایده‌های ما منجر به مصرف فراوان آب است. البته نزدیک به سه، چهار سال است که صداهای جدیدی شکل گرفته که جای امیدواری دارد اما این تلاش‌ها عمر کوتاهی دارد و هنوز راه درازی در پیش است. البته از طرف دیگر ما باید مراقب اتفاقات دیگر هم باشیم. در سال‌های اخیر با جدی شدن موضوع کم‌آبی برخی‌ها زیر عناوین مورد پسند جامعه منفعت می‌برند.

مثلا وقتی از مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی صحبت می‌شود بلافاصله انبوهی سیستم‌های آبیاری تحت فشار به کشاورزان فروخته می‌شود. بدون اینکه هیچ ارزیابی از عملکرد این سیستم‌ها تاکنون وجود داشته باشد. یا مثلا وقتی گفته می‌شود سیاستگذاری کشاورزی ما غلط بوده است. یک دکان دو نبش باز می‌شود برای واردات محصولات کشاورزی تحت این عنوان که محصولات آب‌بر را وارد کنیم. این یعنی ساده‌سازی مساله، بدون اینکه مطالعه کنیم ببینیم کدام محصول را باید وارد کنیم و کدام محصول را خودمان می‌توانیم با مصرف بهینه آب تولید کنیم. یا از زمانی که لزوم گفت‌وگو با جامعه محلی مطرح شده بحث تسهیلگری و برگزاری کارگاه هم رونق گرفته است. گروه‌های زیادی چه در داخل و چه از خارج کشور به عنوان شومن وارد می‌شوند و می‌گویند می‌خواهیم کشاورزان را برای مدیریت منابع آب آماده کنیم. در حالی که صورت مساله و جزییات آن هنوز برای کسی روشن نیست و تمام این بحث‌ها به برگزاری کارگاه‌های مفرح منجر می‌شود. می‌بینیم همان کسانی که مبلغ تفکر روش‌های سازه‌ای مدیریت آب بوده‌اند وارد بحث‌های تسهیلگری هم شده‌اند. این اتفاقات اجازه نمی‌دهد تلاش‌ها به نتیجه برسد.

  برای آنکه منابع آب جنوب استان کرمان از طرح‌های پیاپی سازه‌ای مصون بماند و هم اینکه مراقب باشیم به قول شما دکان‌های دو‌نبش به مردم آدرس غلط ندهند، چه پیشنهادی دارید؟

ما به سه کار نیازمندیم: ابتدا مدیریت منابع آب، دوم گفت‌وگو با ذی‌نفعان و سوم تغییر سیاست خودکفایی به سمت سیاست‌هایی که به بهره‌وری بیشتر و مصرف کمتر آب منجر می‌شود. بحران آب در استان کرمان مانند سایر مناطق کشور ویژگی‌های مختص به خودش را دارد و راه‌حل‌های خودش را هم طلب می‌کند. حتی ما در استان هم منطقه به منطقه و شهر به شهر با ویژگی‌های متفاوتی روبه‌رو هستیم. در گام اول باید مساله آب را محلی ببینیم. زمانی می‌شود امیدوار بود این کوشش‌ها به نتیجه برسد که گروه‌های مردمی به خوبی سازماندهی شوند. منظورم از سازماندهی لزوما به معنی شکل‌گیری تشکل‌های رسمی نیست. بلکه مردم محلی باید در سطوح ساده سازمان یابی‌های خودشان را داشته باشند. نیازهای واقعی‌شان را بشناسند. محدودیت‌های منطقه‌شان را بشناسند و به اهمیت نقش خودشان در بهبود وضع موجود پی ببرند. واقعیت این است که حل مساله آب نسخه واحد ندارد.

اصلاح شده شنبه, 14 بهمن 1396 07:33

خبرگو
تازه ترین اخبار ایران و جهان

 

تصاویر

Top