به گزارش خبرگو ،در بحثگذار به سوی اقتصاددانش بنیان پرسشهای نگرانکنندهای مطرح میشودکه جایگاه بخشهای دیگر اقتصاد چون، کشاورزی، صنعت وصنایع منابع وکاربردر اقتصاد آینده چه سرنوشتی پیداخواهندکرد. در تاریخ نظامات فئودالیسم، محور رشد اقتصادی تولیدات کشاورزی بوده است یعنی این دوره قبل از انقلاب صنعتی برشیوه و سازمان تولیدغلبه داشته است.
بهطورتقریبی از سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ میلادی موضوع تجارت به موتور رشد اقتصادی در جهان اضافه شد و هر کشوری که تجارت گستردهای داشت پیشرفته به حساب میآمد. از سال ۱۷۰۰ تا اواسط قرن بیستم صنعت محور اصلی پیشرفت یک کشور محسوب میشد. نخستین رشتهای که انقلاب صنعتی از آن آغاز شد، صنعت ریسندگی و نساجی بود. بعد صنعت بخار بود که در کشتی و قطار و در تولید بکار گرفته شد و بعد... هریک از این انقلابات پی درپی درتولید سبب جهش اقتصادی بزرگتری میشدند. با شروع فناوری الکترونیک و صنایع الکترونیک رشد اقتصاد وارد یک مرحله بسیارعظیم و در عینحال پیچیدهتری شده است و محصولات جدید و متنوعی که کمتر منابع بروکاربر هستند عامل این پیشرفت و جهش عظیم شدهاند. در دوره صنایع کاربر و منابعبر تولیدکالای گسترده و ارزان معیاریک اقتصادپیشرفته صنعتی بودوالان دربخشهای عقب ماندهتر ازجهان نیز هنوز هست.
با رشد جامعه صنعتی و مطالبات رفاهی کارگران و سایر اقشار و نیز فراغت اضافی که مردم در زندگی بهدست آوردند خدمات نیز بهعنوان یک فاکتور تولیدی دراقتصاد نقش مهمی پیداکرد ومجموع انقلابات پیدرپی درتولیدوخدمات این شیوه و سازمان تولید در اقتصاد در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ با عنوان اقتصاد بیوزن یاکم وزن و اقتصاد دانشبنیان نامگذاری شد. موضوع مهمی که امروز درباره اقتصاد ایران مطرح است این است که صنعت منابع بروکاربر و نیز کشاورزی سنتی بهرغم اهمیت آنها دیگر نمیتوانند و نبایدبه تنهایی محور توسعه پایدار برای پیشرفت کشور باشند. در دستهبندی تولید دو فرآورده کالا و خدمات مدنظراست. در تولید کالاعامل انسانی کارگر-متخصص و ماشینآلات صنعتی سختافزار و ملموس هستند. اما در تولید خدمات نرمافزار ناملموس وکمترسخت افزار بکار میرود. البته در رشتههایی که به صورت محدود از ابزار کار استفاده میشود مانند رانندگان کامیون و تاکسی و مشاغلی چون آشپزی، پرستاری، معلمی، سلمانی و آرایشگران و حتی نویسندگان را میتوان در رسته کار ناملموس قرارداد! و این صنوف را تولیدکنندگان خدمات نامگذاری کرد. اما در اینجا منظور ما از تولیدکالاوخدمات دانش بر که محور رشد و توسعه و خلق ارزش افزوده اقتصادی در جهان است باید قابلیت صادراتی و مبادلهای داشته باشد و کالا و خدمات غیر قابل مبادله و غیر قابل تجارت عمدتاً مصرف درون کشوری دارند. اما کالاو خدمات قابل مبادله و تجارتی که مزیت صادراتی (Export advan tge) دارند در شکست چرخه مبادله نابرابر با سایر اقتصادهای برتر باید دارای ارزش آفرینی بالا و علم و دانش باشند. بهعنوان مثال یک شرکت تحقیقی دانش بنیان اگر یک فرمولی یا اختراعی را کشف کند میتواند به یک شرکت تولیدی در یک کشور دیگر که نیاز به این فرمول در تولید دارد و مورد استفادهاش هست در قالب صدور دانش مهندسی صادر کند تا کالا تولید کنند و این نحوه تعامل میتواند حتی مشارکت در تولید آن کالای خاص باشد. این تولیدخدمات دانش بنیان قابل تجارت است و بسیار ارزشآفرین است که به آن فناوری نرم و در بخش تولیدکالایی این فناوری به آن تولید صنعتی پیشرفته میگویند. باز بهعنوان مثال در فناوری نانو که ایران در برخی از رتبههای جهانی رتبه پنجم را دارد میتواند پارچه نانویی تولید نکند، بلکه طرح علمی آن را به کشوری دیگرصادر نماید تا آنجا تولید شود. باشرایط کم آبی و تخلیه 75 درصدی سفرههای زیرزمینی فلات ایران کشاورزی بهعنوان پیشران رشد و توسعه اقتصادی نیست. اگر گفتمان بورژوازی تجارت محور پیشران اقتصاد ایران شود کما اینکه در اقتصاد ایران دست بالا را دارد تاکنون کمر تولید منابع بر را هم شکسته است و تراز بازرگانی ما را بشدت منفی نموده است و اگر استراتژی توسعه ما با محوریت صنعت منابع بر باشد به رشد چرخه مبادله نابرابر در اقتصاد ایران دامن زدهایم که رفته رفته بازار داخلی خود را از دست میدهند چه برسد به صادرات و این نشانه خوبی برای توسعه و پیشرفت نیست. برای پیشرفت و توسعه پایدار باید وارد حوزه اقتصاد دانش بنیان شد که هرنوع محصول وخدمات آن صادرات پذیر و ارزشآفرینی بالایی خواهدداشت و این مدل اقتصاد امروزه مدنظر تمام کشورهای توسعه یافته است.
هرکشوری که بدون دانش بر کردن اقتصادخود، کالاهای صنعتی تولید کند یک اقتصاد صنعتی کارگر بر و منابع براست و درچندسال آینده این صنایع منسوخ وحتی قابلیت اشتغال آفرینی خود را از دست میدهد و محیط زیست خود را نابود میکند اما در اقتصاد دانشبنیان فرصتهای جدید اشتغال وخلق ارزش افزوده بسیار زیاد است و درتوسعه و آموزش اقتصاد دانش براساس تجربه کره جنوبی، ویتنام، هند و.... اقتصاد دانش بنیان میتواند دانشجویان، کارگران و متخصصینی تربیت کند که ۱۰ سال بعد در صنعتی مشغول بهکار خواهند شد که هنوز خلق نشده است! اقتصاد ایران دیگر نمیتواند مرحله توسعه پایدار خود را پلهپله طی کند ما راههای میانبر را باید بپیماییم و میتوانیم ۱۰سال آتی را زودتر طی کنیم و عقبماندگیهای گذشته را پشتسر بگذاریم و این منوط به اتخاذ راهبردی است که اقتصاد دانش بنیان استراتژی اصلی و محوری باشد.
اقتصاد دانشبنیان تضمین ماندگاری آینده ماست
ویژگی ها و خصوصیاتی در اقتصاد دانش بنیان وجود دارد که در هیچکدام از انواع دیگر شیوه ها و سازمان تولید نیست و آن گشودگی بازار open market و مصرف آن و نیزکمتر دچار بحران رکود میشود بخصوص در بخش تولیدخدمات هوشمند. تولید صنعتی دچارکمبود تقاضا میتواند بشود یعنی در سخت افزار کالاهای تولیدی نمیتوان تولید بینهایت داشت و در وضعیت موسوم به بحران کم مصرفی
(Low cosumption crisis) کمیت آن منفی میشود اما در بخش خدمات و نرمافزار که حوزه غیرکالایی است رشد، فزاینده و به ندرت دچار اشباع میشود. خودکفایی و استقلال به این معنا نیست که کشور ایران هر نیازی که دارد را خود تولید کند بلکه بدین معنا است که چه کالاهایی را و چگونه تولید کند که از محصول خود بهترین استفاده را کند و منابع طبیعی خود را هدر نداده باشد و محیط زیست را آلود نکند.
شرایط اشتغال کارگران در توسعه اقتصاد دانش بنیان
اگر قرار است بخشهای صنعتی پیشروداشته باشیم نباید منابع مولد خودمان را بهکارهایی بگماریم که ارزشآفرینی کمتری دارند مثل کار در کشاورزی! جدای از بحران کمبود آب در ایران در بخش کشاورزی با مکانیزه شدن تولیدکشاورزی اشتغال سیر نزولی پیدا میکند. تا زمانی که اقتصاد منابع وکاربر غیر پیشرفته داریم، طبقه کارگری داریم که فقط میتوانند تولیدسخت افزاری کنند و با از دور خارج شدن این صنایع و ماشینآلات منسوخ شده، این طبقه مبتلا به بیکاری گسترده میشود اما اگر بتوان این کارگران را وارد عرصهای با ارزشآفرینی بالاتر و درآمد و تولید بیشتر بکنیم برخلاف امروزه که فرزندان آنهاهم باید در مشاغل با ارزشآفرینی پایین، باقی بمانند، اما در استرتژی و تدوین توسعه اقتصادی رفتن به سمت صنایع و تأسیس کارخانههای کاربر و منابع بر راهی پرهزینه خواهدبود هرچند در کوتاهمدت اشتغالی ممکن است داشته باشد اما در بلندمدت و بهعنوان یک راهبرد اشتباه است و آیندهای نخواهدداشت در این شرایط ما باید با نیروی انسانی و کارگر و سرمایهمان چه راهبردی را اتخاذ کنیم؟
وضعیت اشتغال کارگران فعلی چه میشود؟ اقتصاد دانش بنیان به معنای بیکارشدن کارگران کشاورزی و صنعت است؟ یا موجب افزایش اشتغال و درآمد میشود؟ درهر اختراع و انقلاب در تولید کارگرها هرچند ابتدا دچار مشکل بیکاری میشدند اما در ادامه منجر به رشد بیشتر و اشتغال بعدی خودشان و فرزندانشان شدند و با آموزش و کسب مهارتهای جدید در صنایع نوظهور مشغول میشدند. با ظهور صنعت بخار و بعدها که صنعت الکترونیک آمد فرصتهای اشتغال بیشتری هم برای بشر ایجاد شد و در این چرخه دوباره فرصتهای جدیدتر خلق شد. اقتصاد دانشبنیان یعنی خلق اینگونه فرصتهای جدید برای اشتغال بیشتر و بهتر با درآمد بالاتر. یعنی گام نهادن به دنیای جدید. در کشورمان زنان و مردان کارگری داریم که نمیتوانند آموزش نوین ببینند و به ناچار این افراد باید همان کالایی را تولید کنند که میتوانند مثل صنایع دستی ساده باشدکه در بخش گردشگری وصنعت صنایع سنتی وتوریسم در ایران بضاعت ایجاد بیش از دو ونیم میلیون شغل وجود دارد زیرا شاغل بودن بهتر از بیکاربودن است. صنایعی که امکان ورود به عرصه اقتصاد دانشبنیان را در حداقل بازه زمانی ۱۰ساله ندارند باید همان محصول قدیمی را تولید کنند مگر اینکه منجربه اتلاف منابع ملی - طبیعی شود که در اینصورت تعطیلی آن صنعت به سود منافع ملی کشور است. اما استراتژی توسعه باید رو به سوی پیشران کردن اقتصاد دانش باشد ولی باید فضای کسب و کار طوری در استراتژی توسعه فراهم شود که فرزندان این نسل دیگر در بخش صنایع منابع و کاربر باقی نمانند و در بخشهای پیشرفته و دانشبنیان وارد به کار و اشتغال شوند. درهمین راستا نیاز به تحول بنیادین در آموزش و پرورش است که مطابق نیاز فردای کشور در جهان رو به پیشرفت بتواند نسل جدید را ادغام در صنایع دانشبنیان وارد کند و برای صنایعی باید آنها را تربیت کند تا بتوانند کارگران مبتنی بر دانش بنیان باشند.
منبع:اقتصاد آنلاین