به گزارش خبرگو ،او معتقد است دولت باید در کنار مردم قرار گیرند و با شنیدن حرفهای آنها، درصدد پاسخگویی به مطالبات مردم برآیند.
اتفاقات اخیر ریشه در چه دارد؟
این اتفاقات، ریشه در گسلهای همهجانبه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. این گسلها کمابیش در همه جوامع وجود دارند و وقتی فعال میشوند که مردم با پوست و گوشت و استخوان، تبعیض، گرانی و بیکاری را لمس میکنند. جان لاک، واضع مکتب لیبرالیسم که مکتبی نرمخو است، در این زمینه میگوید وقتی مردم به اینجا میرسند، طغیان میکنند و از این طغیان برخلاف نرمخویی مکتب لیبرالیسم و بهدور از خشونتبودن آن، دفاع میکند. زمانی این اعتراض شکل میگیرد که مردم محمل امنی برای خود نمیبینند. نباید جامعه به اینجا برسد. هیچ نیازی هم نیست که چنین جنبشی از خارج یا داخل مورد حمایت گروه یا افراد خاص قرار گیرد. ریشه این بحران، داخلی است و باید مسئولان این نکته را در نظر بگیرند.
پیشتر بارها از سوی کارشناسان هشدار داده شده بود که صدای نارضایتی مردم را بشنوید. فکر میکنید نشنیدن این صدا بود که چنین اتفاقاتی را به دنبال آورد؟
نه فساد یکشبه شکل میگیرد و نه یک اقتصاد یکشبه بحرانی میشود. اینها ریشه در دولتهای قبل و بعد از انقلاب دارند. هر دولتی که روی کار آمده، میراث دوره قبل خود را هم با خود بههمراه داشته است. منتها عمق و گستردگی آن به مرور زمان بیشتر و بیشتر شده است. جز برههای از سالهای اول انقلاب هرچند شعار داده شده، اما صدای فرودست به معنای واقعی کمتر شنیده شده است. همین که روزبهروز شکاف طبقاتی در جامعه عمیقتر و گستردهتر شده است، نشاندهنده آن است که فاصله هم با اقشار فرودست و دهکهای پایینتر بیشتر شده است.
دوره سازندگی تکنوکراتها یکهتاز بودند. در دوره اصلاحات، توسعه سیاسی اولویت داده شد و توسعه اقتصادی در اولویت بعدی قرار گرفت. در دولتهای نهم و دهم هم پوپولیسم که سنگ اقشار فرودست و دهکهای پایین را به سینه میزد، سهمگینترین ضربات کاری را به این قشر وارد کرد. دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز موزائیکی از گرایشهای دولتهای قبلی است.
آیا میشد از ایجاد این اعتراضها جلوگیری کرد یا بههرترتیب، این اعتراضها شکل میگرفت؟
اگر یکبار در دوران پس از انقلاب، برای درمان این معضل، اصل ٢٧ قانون اساسی اجرائی میشد و به یک تظاهرات مسالمتآمیز مجوز داده میشد، دولتها میتوانستند صدای مردم و خواستههای مردم را بشنوند. منظور، تجمعات در روزهای معین نیست.
تجمعات مردمخواسته برای بیان اعتراضات به دولتها ملاک است. وقتی مجوزی داده میشود، کسانی که پیگیر آن مجوز بودهاند، از آن تمکین هم میکنند. وقتی این مجوز داده نمیشود، تجمعات بدون مجوز شکل میگیرند که در اینصورت نمیتوان آن را کنترل کرد. مگر در کشورهای دیگر، هر روز اعتراض، تجمع و اعتصاب شکل نمیگیرد؟ اکنون تمام تنگناها و مضائق اقتصادی را یکجا داریم. اکنون دچار رکود تورمی هستیم که بدترین حلقه سیکل اقتصادی و چرخه تجاری است که هم گرانی و تورم است و هم رکود و بیکاری. بااینحال، کمتر کسی است که فقطوفقط بهخاطر معیشت، خود را در معرض خطر قرار دهد. تجمعات با ماهیت اقتصادی را میتوان کنترل کرد، زیرا معطوف به یک پدیده است. نباید گذاشت چنین تجمعاتی به ماهیت سیاسی تغییر داده شوند و باید از این موضوع از قبل، پیشگیری میشد.
نسبتدادن چنین اعتراضاتی از سوی مردم به موضوعات سیاسی، آیا به حل این معضل کمکی میکند؟
این نوع سخنگفتن فرافکنی است. هیچ اتفاقی نابهنگام نیست و پیشینه دارد. بنابراین مسئولان باید به عقبه این اتفاقات نگاه کنند. بههرحال تا مشکلی در داخل نباشد، یک فرد خارجی نمیتواند روی آن مانور بدهد.
در دولت احمدینژاد بحران بهشدت بیشتر بود. چه میشود که اکنون اینچنین صدای مردم بلند میشود؟
طولانیترین و گستردهترین اعتراض مردمی در میانه دولت محمود احمدینژاد شکل گرفت. ضمن اینکه گسلهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تا این اندازه فعال نشده بودند. بنابراین باید در نظر بگیریم شعارهای اعتراضی مردم در آن دوره، هرچند کاملا اعتراضی بود، اما نوعا ساختارشکنانه نبود.
دولت چگونه میتواند در شرایط کنونی این بحران را مدیریت کند؟
دولت و حاکمیت درحالحاضر باید صدای مردم را بشنوند و درصدد پاسخگویی به مطالبات مردم باشند. حل این مشکل، مدیران و مدبرانی را میطلبد که از سلامت کامل نفس برخوردار باشند و از هرگونه فساد و رانت بهدور باشند. فقط آنهایی که دلسوز این آب و خاک هستند، میتوانند در جهت حل این مشکلات کوشا باشند.
منبع:اقتصاد آنلاین