به گزارش خبرگو ،نامه علی ربیعی، وزیر کار که به عنوان رییس کمیته پیگیری حادثه نفتکش انتخاب شده بود خطاب به رییسجمهور است و در عین حال اعلام پایان یک هفته امیدی بود که به خانواده کارکنان نفتکش سانچی و مردم ایران داده میشد. امید به اینکه خدمه سانچی جایی در پناه موتورخانه کشتی در امان باشند؛ موتورخانهای که از حادثه پلاسکو تا به حال تبدیل به اسم رمز امید و انکار شده است.
حالا که آخرین شعلههای نفتکش سانچی هم در دریای چین شرقی خاموش میشود، گمانهزنیها در مورد احتمال نجاتیافتن سرنشینان سانچی ناگهان تبدیل شد به این جمله وزیر کار که «ما تمام تلاشها و هرکاری که میتوانستیم انجام دادیم. بسیاری از کارشناسان معتقد بودند عزیزان ما در ساعات اول جانشان را از دست دادهاند. فعلا امیدی به پیداکردن پیکر دریانوردان وجود ندارد.» آن جمله «بسیاری از کارشناسان معتقد بودند عزیزان ما در ساعات اول جانشان را از دست دادهاند.» در میان خبرهایی که هفته گذشته منتشر میشد جایی نداشت، همه مسوولانی که به نحوی در خصوص حادثه نفتکش سانچی اظهارنظر میکردند تمایل داشتند ضمن ارایه گزارش کار، مخاطبان خبرها و خانواده سرنشینان کشتی را به سوی امیدواری هل بدهند.
یک روز پس از حادثه مدیر عامل شرکت ملی نفتکش اعلام کرد: «در میان خدمه چهار نفر دانشجو، دو نفر با ملیت بنگلادشی و یک خانواده حضور دارند که امیدواریم همگی سالم باشند، چون یکی از قایقهای نجات نفتکش حادثه دیده سانچی از این کشتی جدا شده و این کورسوی امید ما برای احتمال زنده ماندن خدمه است.» چهار روز پس از حادثه، حسن قشقاوی، معاون وزیر امور خارجه کشورمان گفت: «اگر خدمه ایرانی در قسمتهای پایینی کشتی باشند امیدواریم بتوانیم آنها را پیدا کنیم. » همه تلاش بر این بود تا احتمال تصادف و آتشسوزی در نفتکشی که ١١٥ هزار تن میعانات گازی حمل میکرد، جایی در میان اظهارنظرها و تیتر خبرها پیدا کند، در این میان خانوادههای بیقرار کارکنان سانچی در کنار هم جمع میشدند، همین خبرها و اظهارنظرها را از طریق مقامات مسوول و اخبار رسمی دنبال میکردند و به همان بارقههای امیدی که در میان نقل قولها دیده میشد، چنگ میزدند.
«شب گذشته همکاران من به موتورخانه ساختمان پلاسکو رسیده و وارد آنجا شدند؛ اما پس از ورود آنها و حتی با وجود استفاده از سگهای زندهیاب برای ما محرز شد که کسی در موتورخانه حضور ندارد.» آنچه سوم بهمن ماه سال گذشته از سوی سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران اعلام شد هم پاسخ به یک انتظار همراه با امید بود که همراه با فروریختن ساختمان پلاسکو در ذهن مردم ایجاد شده بود. چهار ماه بعد مدیرکل مدیریت بحران استان گلستان در پنجمین روز از حادثه انفجار و فروریختن معدن زمستان یورت از احتمال زندهماندن معدنچیان گرفتار خبر داد. یک هفته گذشته در امتداد همان انتظارهایی بود که در دو اتفاق قبل تکرار شدند. مسوولان به هنگام اعلام خبر در نقش پزشکی فرو میروند که از دادن خبر بیماری لاعلاج به بیمارش هراس دارد و امیدوار است که بار خبر بد را به دوش یکی از همراهان و وابستگان بیندازد. در این میانه خانواده کسانی که در زیر آوار پلاسکو، معدن زمستان یورت و بقایای سوخته نفتکش سانچی ماندهاند دل به یک موتورخانه فرضی، یک محل امن، یک معجزه میبندند.
رفتار مسوولان بازتاب رفتار جامعه
عالیه شکربیگی، جامعهشناس میگوید نحوه برخورد مسوولان با این حادثه و نوع اعلام خبرها از سوی آنها بازتاب رفتاری است که در سطوح مختلف جامعه ایرانی وجود دارد، بازتاب عادت به مقدمهچینی، مصلحتاندیشی، محافظهکاری و تعارف: «اینکه پس از یک هفته وزیر میگوید که از روز اول به آنها گفته شده بود که امیدی به زنده بودن خدمه کشتی سانچی نیست و با این حال آنها همچنان به خانوادهها امیدواری میدادند، نشان میدهد که طبق عادت میخواستند برای اعلام خبر مقدمهسازی کنند. بخشی از آن هم شاید ترس از واکنشهای منفی بود چون اعلام ناگهانی جان باختن ٣٢ سرنشین متوجه مسوولان میشد. اما به صورت کلی نباید فراموش کنیم که سیاستمداران ما هم بخشی از جامعه ایرانی هستند، رفتار آنها بازتاب آن رفتاری است که در نهاد خانواده ایرانی شکل میگیرد و بعد میتوان بازتاب آن را در میدان سیاست و فرهنگ و اجتماع دید.»
شکربیگی میگوید که توجیه کردن و تعارف کردن را میشود در رفتار مسوولان به هنگام بحران دید، رفتاری که در حوادثی نظیر پلاسکو، معدن زمستانیورت و حالا نفتکش سانچی هم دیده شد: «دیدهاید که هنگام دادن خبر مرگ در یک خانواده چه اتفاقی میافتد؟ میگویند به فلان نفر نگوییم چون راه دور است، فلانی را آرامآرام بگویید و... ما مردم رک و صریحی نیستیم. پنهانکاری میکنیم، تعارف میکنیم، مصلحتاندیشی داریم و همه اینها را میتوان در رفتار دانشگاهیان و سیاستمداران هم درست مانند رفتار اجتماع دید. برای همین است که وزیر و مسوولان هم مانند سایر افراد جامعه در دادن خبرهای بعد تعلل میکنند، برای همین است که پس از اطمینان نسبتا بالا از جان باختن دریانوردان به جای اینکه خبر را اعلام کنند، یک هفته تمام خانوادهها را در انتظار و امید نگه میدارند.»
«تمام تلاش نیروهای ما صرف رسیدن به. . . . شده است، امیدواریم زنده باشند.» به جای آن سه نقطه میتوان آتشنشانان، معدنچیان یا دریانوردان گذاشت و بعد ردپای این یک خط خبر را در حوادث بزرگ یک سال اخیر دنبال کرد. در اعلام این اخبار نکات فنی، ابعاد حادثه و احتمالات منطقی به نفع ناامید نکردن یکباره خانوادهها عقب مینشینند و جای خود را به انتظاری طولانی و دردناک میدهد. تا آخر ختم به این جمله وزیر کار شود: «آرزویمان این بود که بتوانیم دریانوردانمان را سالم بیرون بیاوریم اما از روز اول چینیها به ما گفتند تمامی آنها فوت شدند.»