به گزارش خبرگو ، در اولین پنل این همایش سعید مدنی با اشاره به اینکه هر دو سوی امید و ناامیدی را در ادبیات ایران میتوان دید، گفت: «برخی مانند اشعار اخوان در کودتای 28 مرداد میتوان دید. در جامعه هم میبینیم که میگویند هر سال دریغ از پارسال. در مقابل هم بخشی از فرهنگ ما امیدوارانه است. شاید سیاوش کسرایی هم داعیه امید در شعر نو است. موقعی که درباره دو مفهوم امید و ناامیدی صحبت میکنیم سئوال اول این است که امید چیست؟ برای تعریف امید، دو رویکرد عمده داریم. در رویکرد روانشناختی با مفاهیم امید و ناامیدی روبروییم. در رویکرد جامعهشناختی با مفاهیمی مانند امید جمعی، امید گروهی و امید اجتماعی روبروییم.»
این جرمشناس در ادامه گفت: «موقعی که میخواهیم راجع به امید از زاویه روانشناختی بحث کنیم باید از سرمایه روانشناختی حرف بزنیم. آدمهایی که به هر جهتی نسبت به اطرافشان خوش بین هستند از سرمایه روانشناسی برخوردارند. چهار مولفه عمده دارد، امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی. سرمایه روانشناختی کسی دارد که از این چهار مفهوم بهره برده باشد. به این اعتبار تعاریفی درباره امید از زوایای مختلف بیان شده است. سه مولفه مهم در کلیه تعاریف درباره امید وجود دارد که اشنایدر که روانشناس امید لقب یافته این تقسیمبندی را کرده است. کسی که امیدوار است، از وضعیت موجود نسبت به وضعیت آینده امید دارد. یک فرد فقیر امید دارد بتواند زندگی خانوادهاش را تامین کند. یک ورشکسته امیدوار است وضعیت خود را درست کند.»
مدنی با اشاره به اینکه داشتن یک هدف معین برای وضعیت بهتر نسبت به وضعیت کنونی، جزئی از امید است، گفت: «جزء دوم، راه رسیدن به نقطه بهتر است. این که به چه وسیله من بیمار به سلامت دست پیدا کنم، راهکار رسیدن به امید است. جزء سوم امید داشتن انگیزه برای رفتن به این مسیر است. اگر من یک چشمانداز مثبت داشته باشم و روش رسیدن به آن را هم داشته باشم ولی انگیزه رسیدن به آن هدف را نداشته باشم من امیدوار نیستم. هسته سخت مفهوم امید در کلیه حوزهها این سه جزء است. امید، آرمان نیست. یک هدف عینی کاملا مشخص است. امید، هوس نیست. معمولا در زندگی افراد، نقش مهمی دارد. در تجربه خانوادگی افراد، مهم است. این که بگوییم دوست دارم کت و شلوار شیک داشته باشم امید نیست. امید، همسو با ارزشهای اخلاقی مسلط و رایج جامعه است. معمولا وجه غالب امید سوگیری به سمت چهارچوبها و نرمهای پذیرفته شده دارد.»
به گفته این جامعهشناس، فرد برای اینکه از وضعیت موجود به وضعیت بهتر برسد، این سه جزء را در درون خود میپرورد. از زاویه فردی چند نقد به امید مطرح شده که رویکرد روانشناختی است. سه نقد مهم را هانا آرنت گفته که جمع بندی نقدها به امید فردی است. اگر این که اگر امید را فردی در نظر بگیریم، اینکه چگونه میتواند بر وضعیت زندگی افراد اثر بگذارد، روشن نیست. نکته دوم روابط اجتماعی ما بر امید اثر میگذارد. آیا بین امیدواری و ناامید کردن ارتباطی وجود دارد؟ اساسا موضوع روانشناختی این نیست. در درمان بالینی بیمار را نه از جهت موقعیت اجتماعی بلکه از طریق سازوکارهای روانشناختی درمان میکنند. مداخلات از نوع فردی است و اساسا توجهی به جنبههای اجتماعی ندارد. فرض میکنیم در یک جامعه، امید جمعی و اجتماعی حتما با این مکانیزمها ارتباط دارد. پاسخ روانشناسان روشن است، باید ناچار برخی مسایل را تحمل کنیم. در روانشناسی اجتماعی بخشی از اثرات را در نظر میگیرند. ما نمیتوانیم وضعیت یک فقیر ناامید را با بهبود وضعیت اقتصادی او حل کنیم. فقط میتوانیم از طریق روان درمانی و دارودرمانی میتوانیم او را قادر به تحمل شرایط کنیم.»
این جامعهشناس با اشاره به امید عمومی گفت: «یک بحثی است که از بالا به پایین تزریق میشود. جنبه پرزرق و برقی از امید است. جامعه امیدوار به چیزی میشود. درباره امید فردی، باید گفت نوعی پروپاگاندای رسمی دولتی است که میگویند بعد از انتخابات بهشت ساخته میشود. نابرابریها برطرف میشود و از بالا به جامعه تزریق میشود و عموما ناپایدار است. پوپولیستها برای بسیج اجتماعی از امید عمومی استفاده میکنند. تصویری را از آینده در دسترس میسازند. در واقع چنین رویکردی را ندارند. در انتخابات، رقبا، به رایدهندگان امید عمومی میدهند. دولتها به شکل غیرمسئولانهای به مردم امید عمومی تزریق میکنند. مانند داستان چوپان دروغگو، وعدههایی میدهند که محقق نمیشود و بیاعتمادی را در سطح عمومی گسترش میدهد. امید و ناامیدی مانند ظروف مرتبطه هستند. هیچ جامعهای ناامید مطلق نیست. امید از جایی به جای دیگری میرود. وقتی میگویند جامعهای ناامید است باید پرسید نسبت به چه چیزی ناامید است؟»
به گفته مدنی، از جهت چشمانداز بهتر برای زندگی آینده توافق دارند و از این طریق امید جمعی شکل میگیرد. نتایج و آثار این امید، کنش جمعی است. این که یک گروه اجتماعی دیدگاهشان را نسبت به وضعیت بهتر و تغییر اجتماعی به اشتراک میگذارند و از این جا فرآیند امید جمعی شروع میشود. گاهی وقتها زیرساخت قدرت مسلط باعث ایجاد امید جمعی میشود. در مناطق زلزلهزده، ناامید از دولت شکل میگیرد ولی امید به سمت گروههای دیگر میرود که بحث جنبشهای اجتماعی است. بین امید فردی و جمعی یک رابطه پیچیده است. به طور مشخص، سه جزء امیدفردی را باید دید. کسی که چشماندازی از وضعیت بهتر دارد. زمانی این چشمانداز را با دیگران به اشتراک میگذارد و راههای رسیدن جمعی را به اشتراک میگذارند و انگیزه جمعی را برای رفتن به وضعیت مطلوب به دست میآورند که کاستلز این را در مبحث «شبکه امید» توضیح داده است. اهداف فردی را با جمعی به اشتراک میگذارند و جمع به این نتیجه میرسد برای رسیدن به زندگی بهتر میتواند تلاش کند.»
مدنی در ادامه گفت: «امید اجتماعی در دولتهای اقتدارگرا با موانعی روبروست. در اینجا باید بحث نهادهای امید را مطالعه کرد که مجموعهای از هنجارها، انتظارات و انگیزهها برای رسیدن به هدف وضعیت بهتر است. خانواده، جامعه مدنی و نهادهای دیگر در این بحث تعریف میشوند که یک جمع را برای رسیدن به یک هدف به اشتراک برسانند، انگیزه جمعی ایجاد کنند و راه جمعی را تعیین کنند. امید اجتماعی محصول جمع شدن امیدهای فردی در یک جامعه است. جمعها با همدیگر به اشتراک میرسند و یک جامعه به امید اجتماعی میرسد. مکانیزمها پیچیدهتر از امید فردی است. دو معیار مطرح شده، یکی محتوای امید است. این عنصری کلیدی است. تا سئوال میشود این جامعه امیدوار است یا نه، باید پرسید نسبت به چه چیزی امیدوار یا ناامید است. این محتوای امید را تشکیل میدهد. این که جامعه به سمت چه چیزی میرود محتوای امید جمعی است. جامعه تلاش میکند به وضعیت مطلوب دست پیدا کند، زمانی امید شکل میگیرد که جامعه انگیزه پیدا میکند برای رسیدن به این نقطه. آیا ما باید فعالیت سیاسی کنیم؟ اعتراض مدنی یا نافرمانی کنیم؟ آیا باید در جامعه شعار دهیم؟ هر اعتراض اجتماعی نشانه وجود امید از چیزی و ناامیدی از چیز دیگری است.»
به گفته مدنی، اتفاقاتی که در دیماه افتاد و پدیده اعتراض به حجاب اجباری، نشانه ناامیدی از یک بخشی و امیدواری به بخش دیگری است. رسیدن به نقطه مطلوب را عدهای طوری تعریف میکنند و حرکت میکنند. اگر فراگیر شود، امید اجتماعی میشود و اگر در گروه محدودی باشد، امید جمعی است. امید اجتماعی در توصیف وضعی که امیدواریم به آن برسیم تعریف میشود. یک فیلسوف امید میگوید امید نظم اجتماعی صلحآمیز است. هر چه این تعریف جزئیتر باشد، بسیج را برای امید افزایش میدهد و هر چه کلیتر باشد، امکان بسیج برای امید اجتماعی را کاهش میدهد. انتقاد اجتماعی فاز اول شکلگیری امید اجتماعی است. وقتی شما وضعیت موجود و عملکرد دولت را نقد میکنید به معنی ناامیدی از عملکرد آن و در عین حال، ظرفیت اجتماعی به دنبال وصل شدن به نقطه امید دیگری است. ایوان کولیما کتاب روح پراگ را نوشته که جمعبندی ما است. چه چیزی میتواند انسانیتر از امید باشد؟ امید همیشه به آینده ربط دارد. ما هر موقع امیدوارتریم وضعیت مطلوبتری را ترسیم میکنیم چون نسبت به وضعیت فعلی نقد داریم. امید توانایی انسان در شرایط نامطلوب فعلی است. موقعی امیدوار میشوم که در خود ظرفیت رسیدنم به وضعیت مطلوب را میبینیم. امید، بذر هویت ماست.»