به گزارش خبرگو ، قدوسی نوشت:« چون داده کافی نداریم نمیتوانیم قضاوت دقیقی روی جزییات داشته باشیم ولی حداقل میتوانیم موضوع را از منظر نظری بحث کنیم. از منظر نظری افزایش نرخ میتواند به خاطر محدود شدن عرضه یا به خاطر قیمتگذاری انحصاری باشد.
این دو نیرو با هم خیلی تفاوت دارند:
۱) اگر بازار عرضه راننده به اندازه کافی منعطف نباشد حتی اگر بازار رقابتی باشد قیمتها بالا میرود چون عرضه ماشین به خاطر محدود شدن پلاکها کم میشود.
۲) اگر رفتار فروشنده انحصارگرانه باشد، با توجه به کاهش حساسیت قیمتی مشتری در این روزها (کاهش کشش قیمتی تقاضا) او میتواند قیمت فروش را بالا ببرد و حاشیه سود خوبی کسب کند.
حال به این مورد دقت کنیم: شرکت اوبر اخیرا با بازی کردن موقت با نرخها در شهرهای مختلف آمریکا سعی کرده اثر تغییرنرخ ساعتی روی سود و رفتار رانندهها را بسنجد. نتیجه خیلی جالب بود: چون کشش قیمتی سمت عرضه بسیار بالا است (یعنی عرضه خیلی منعطف است)، تغییر نرخ کمکی به درآمد رانندهها نمیکند! هر نوع تغییر نرخ فقط میزان عرضه کل راننده را کم/زیاد میکند و سود «به ازای هر راننده» نهایتا همان سود صفر کتاب درسی است.
این بازارخیلی شبیه مثال کتاب درسی از ورود و خروج بنگاهها در یک بازار رقابت کامل است: به محض انحراف سود از حداقل دستمزد تعداد رانندهها در بازار کم و زیاد میشود تا سود هر راننده را درست روی این مبلغ نگه دارد.
چه پیشفرضی برای رسیدن به این نقطه لازم است؟
به یاد بیاوریم که در بازار تاکسیهای اینترنتی و در زمان بالا رفتن تقاضا یا حذف بخشی از عرضه بازار (به خاطر ممنوعیت پلاک) ما سه حاشیه انعطاف - درونی و بیرونی - داریم:
۱) افزایش ضریب اشغال و کاهش ضریب معطلی هر راننده
۲) افزایش ساعت کار در روز برای رانندههای فعلی
۳) افزایش تعداد رانندههای فعال. گزینه سوم وقتی فعال میشود که بخشی از صاحبان مجوز شغل دیگری هم دارند ولی متناسب با قیمتهای روز تصمیم میگیرند که آیا به مشغولیت دیگرشان بپردازند یا اپ تاکسی را فعال کرده و به بازار تاکسی بپیوندند. وقتی تعداد این افراد زیاد شود نمودار عرضه راننده به اصطلاح خیلی «کشش پذیر» میشود و در روزهایی مثل امروز نه نیاز به افزایش نرخ است و نه تاکسی کم میآید. این سیاست به اصطلاح «بافر» راننده، میتواند توسط تاکسیهای اینترنتی ایرانی دنبال شود و اطمینان بیشتری برای مشتریان به وجود بیاورد.
در این چارچوب تغییر نرخ فقط جایی معنیدار و لازم میشود که بخواهد معادل ریالی یک «ریسک» رانندگی را برای راننده خنثی کند. مثل شرایط لغزنده و برفی و مهآلود که چون ریسک تصادف بالا میرود رانندهها در قیمت قبلی حاضر به رانندگی نیستند و باید نرخ دستمزد این ریسک اضافه را لحاظ کند.
در چارچوب اقتصادی با وجود بالا رفتن نرخها باز سود راننده صفر است ولی چون شرایط تولید سختتر شده است قیمتها برای همه بالاتر رفته است. از این زاویه میتوان استدلال کرد که رانندگی در روزهای آلوده هم ریسک سلامتی مشابه ریسک رانندگی در برف دارد و رانندهها - حتی با پلاک مناسب - درخواست صرفه (Premium) بیشتری برای کار کردن میکنند.
و حرف آخر اینکه بنگاهها در طول زمان یاد گرفتهاند که حفظ رابطه با مشتری، ارتقاء اعتبار و اشتراک ریسک (Risk Sharing) با مشتری جنبه مهمی از ماندن در بازار است. اگر تاکسیهای اینترنتی به این قاعده بچسبند شاید سعی کنند که بخشی از صرفهریسک مورد نیاز رانندهها در روزهای استثنایی را از جیب پرداخت کنند ولی به مشتری اطمینان بدهند که در همه روزها با قیمت قبلی در دسترس هستند. این که تا چه حد قادر به این کار باشند طبعا به عواملی مثل تعداد روزهای استثنایی، میزان جهش تقاضا در آن روزها و میزان صرفه مورد درخواست رانندگان دارد. »
منبع:خبرآنلاین