به گزارش خبرگو ،از صنعت گردشگری بهعنوان مهمترین صنعت جهان یاد میشود. این صنعت ابعاد مختلف نظام اجتماعی، فرهنگ، سیاست و اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد. شاهد مدعا عبور بیش از یک میلیارد و 300 میلیون نفر (در سال 2017) از مرزهای جغرافیایی کشورهاست. این حجم از جابه جایی بدون تردید همراه با ریسکهایی است که خود پای صنعت بیمه را وسط میکشاند. آنچه از بیمهها انتظار میرود شناخت نیازهای اصلی صنعت گردشگری، شناسایی و مدیریت ریسکها است و در جاهایی نیز بین سایر صنایع حلقه اتصال باشد. آنچه اجتناب ناپذیر است ایجاد همکاری گروهی بین صنعتی است. بهمنظور بررسی جوانب مختلف همافزایی بین صنعت گردشگری و بیمه، میزگردی را با حضوv غلامحیدر ابراهیم بای سلامی استاد دانشگاه تهران و مدیر گردشگری سازمان تامین اجتماعی، مجید بختیاری مدیرعامل بیمه دی، خانم زهرا زمانی کارآفرین حوزه تکنولوژی سفر و حسن قدمگاهی معاون اداری و مالی هگتا تدارک دیدهایم. خواندن مشروح این میزگرد به علاقهمندان توصیه میشود.
*لطفاً تجاربی که جهان در رابطه با بیمة سفر دارد را بررسی کنید؟
ابراهیمبایسلامی: امروزه از صنعت گردشگری به عنوان مهمترین صنعت جهان نام برده میشود زیرا بزرگترین پدیده در جامعة مدرن است، تاکنون این سابقه وجود نداشته که بیش از یک میلیارد و300 میلیون نفر در این حوزه با آرامش و امنیت از مرزهای جغرافیایی عبور کرده باشند، تعداد این گردشگران که اکثراً افرادی بالغ هستند به تناسب جمعیت هفت میلیاردی دنیا بسیار قابلتوجه است. از طرف دیگر تأثیرات و کارکردهای این صنعت در دنیا بسیار گسترده بوده و به عنوان صنعتی فرابخشی ابعاد مختلف نظام اجتماعی، فرهنگ، سیاست و اقتصاد را تحتتأثیر قرار میدهد و شما شاهد تحولی هستید که از توجه به چنین صنعتی نشأت گرفته است. این مسئله در استراتژی ملی و بینالمللی اکثر کشورها مورد توجه قرار گرفته و حتی کشورهایی که در ظاهر جاذبههای مهم و عمدهای ندارند از طریق برگزاری رویدادهای مختلف، همایش، کنفرانس و بهانههایی مانند دعوت از اقشار و اصناف متفاوت دنیا به کشور خودشان، قصد دارند فرآیند میهمانی و میزبانی را ایجاد کنند. به معنای دقیقتر پدیدة گردشگری فراتر از یک صنعت است و در جامعة مدرن از آن به عنوان یک پدیده خاص یاد میکنیم. در سال 2015 حدود 537 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی بین کشورهای جهان صورت گرفته که به واسطة آیتمها و مشخصههای خاص با سایر سرمایهگذاریها تفاوت دارد. یعنی کشوری که سعی دارد حداکثر استفاده را با تسلط بر فناوری و تکنولوژی از سرمایة خود ببرد اقدام به صدور سرمایه میکند، صدور سرمایهای که متفاوت از سرمایهگذاری داخلی است به سنجش ابعاد و ریسکهای مختلف میپردازد. جالب است بدانید که 270 میلیارد دلار برای صنعت گردشگری سرمایه گذاری شده است.
*با توجه به سخنان شما تقریباً نیمی از سرمایة به گردشگری اختصاص داده شده است؟
ابراهیمبایسلامی: بیش از نصف سرمایهگذاری خارجی کشورها در صنعت گردشگری اتفاق افتاده است.
*این سرمایهگذاری به صورت مستقیم اتفاق افتاده یا در بخش مرتبط است؟
ابراهیمبایسلامی: آمار که نشاندهندة هزینههای مستقیم در هتلها، ایرلاینها و مؤلفههای اصلی صنعت گردشگری است و توسط بانک جهانی منتشر شده. به هر حال صنعت گردشگری محور و اساس تجارتی است که بر مبنای میهمانی و میزبانی قرار گرفته و صنعت آن دارای اصلی است شش مؤلفه، اولین مؤلفه جاذبههای گردشگری است که شامل جاذبههای طبیعی، فرهنگی ـ تاریخی، خدماتی یا صنعتی بوده که تعریف را فراتر از WTO در نظر گرفته ایم زیرا در آن سازمان چنین جاذبهها به صورت انسانساخت و غیرانسانساخت تعریف میشوند و تعریف ما در مؤلفههای تجاری و غیرتجاری جامعتر است و تقسیمبندی مصداقیتری را در اختیار قرار میدهد. مؤلفة دوم حملونقل است که هر یک از حملونقلهای هوایی، زمینی، دریایی و ریلی سهم، دیسیپلینها و تعریفهای مختص به بیزینس خود را دارند. مؤلفة سوم که از اهمیت ویژهای برخوردار است و بهتنهایی میتواند گرانیگاه و عرصه ارائه این صنعت باشد مبحث اقامت و هتل است که بخش مهمی از سرمایهگذاری در آن اتفاق میافتد. بحث هتل و اقامت مناسب به قدری اهمیت دارد که کشورهای فاقد هتل و اقامت مناسب تقریباً از محدودة بازاریابی بینالمللی گسترده حذف میشوند، زیرا کسی که از مبدأ حرکت میکند توقع دارد در مقصد امکاناتی همطراز یا بهتر از مبدا و محل سکونت خود داشته باشد. مؤلفة چهارم پذیرایی، رستوران و غذاست که اهمیت فوقالعادهای دارد. امروز در دنیا غذا به قدری اهمیت پیدا کرده که از آمریکا به عنوان مظهر سرمایهداری و اقتصاد فعال دنیا به جای کاپیتالیسم و امپریالیسم با عنوان (مکدونالیسم) شناخته میشود. این عنوان توسط جرج ریترز در دانشگاه به کار برده شد و اکنون در کتابها و ادبیات علمی دیده میشود. اما وقتی به شکل مکدونالد و KFC باشد علاوه بر سود بالا و درآمد وسیع رضایت خاطر بالایی را هم فراهم میآورد. مؤلفة پنجم بازار، خرید، سوغات و صنایعدستی است. اکثر گردشگرانی که درآمد سرانة سالانهشان بیش از 30 هزار دلار است، دوسوم هزینة سفر آنها به خرید اختصاص مییابد. البته برای گردشگر با قدرت مالی پایینتر اقامت، هتل، تهیة بلیت و... مورد چانهزنی و تحقیق بیشتر است، اما گردشگر طبقة متوسط به بالا عمدتاً به دنبال خرید و تفریحاتی است که جذابیتهای بیشتری را برایش داشته باشد. برای مردم ایران هم به دلایل سنتی مبحث خرید، سوغات و تنوع بازارهای مختلف دنیا مهم است. مؤلفة ششم خدمات اختصاصی و Special service مانند تورگردانی، تورلیدری، مارکتینگ و بازاریابی مخصوص گردشگری؛ تبلیغات، ترویج، مدیریت ویژة بانک، بیمه فناوری اطلاعات و ارتباطات و... است که خدمات و زیرساختهای فوقالعاده مهمی هستند. اتفاقاً بیمه بخشی از سرویسهای ویژة اطمینانزاست همچنین در این زمینة مباحث ICT؛ فناوری اطلاعات، ارتباطات و آموزش مخصوص گردشگری نیز از اهمیت ویژهای برخوردارند که قسمت آموزش به تورلیدری و راهنمایی تورها و گردشگران از لحاظ زبان، فرهنگ تفسیر جاذبهها و... مرتبط است. سرمایهگذاری مدنظر در بستر اصلی این مولفهها قرار میگیرد و صدها کسبوکار و بیزینس بر این شش رشته جاری است که مصداق بارز آن را در مثال «السیاحه نهرین الذهب: گردشگری جویی از طلاست» میبینید، بدیهی است که این جوی طلا شعب مختلفی برای کسبوکار و درآمد دارد.
*یکی از مهمترین مسائل در گردشگری پرداخت است که قبل از هر چیزی باید به آن توجه کرد، شما از منظر فناوری فضای کلی گردشگری را چگونه ترسیم میکنید؟
زمانی: به دلیل تخصصی که در تکنولوژی سفر (Travel Tech) دارم، روی صحبتم تکنولوژی است. به نظر من مؤلفة آخر مدنظر جناب دکتر مهمترین مسئله است، دیگر مؤلفهها تقریباً در ایران ضعیف نیستند بنابراین باید دید چرا به پتانسیل موجود در گردشگری نمیرسیم و تکنولوژی گردشگری ما ضعیف است. زمانی که از تکنولوژی گردشگری صحبت میکنیم اکثر دوستان به محتوای دیجیتال میپردازند. اینجا بهتر است محتوا را کنار گذاشته و در رابطه با زیرساختها به بحث بنشینیم. تمام مؤلفههای مذکور میتوانند به صورت مجزا وجود داشته باشند، ما در رابطه با هتلهای فوقالعاده، ایرلاینها، اتوبوس و دیگر امکانات در حد استاندارد هستیم و به جرأت میتوان گفت از یکسری از کشورهایی مانند هند که پذیرش زیادی دارند بهتریم. اما آنها به دلیل تکنولوژی ارتباطی قوی، توریستهای زیادی دارند. تکنولوژی ارتباطی بین مسافر و Service Providerهای مختلف مانند هتل، ایرلاین، شرکتهای مسافرتی، شرکتهای پرداخت، شرکتهای بیمه که بیمههای مسافرتی ارائه میدهند پلتفرمهایی ایجاد میکند که تمام بازیگران را دربرمیگیرد.
*میتوانید راجع به پلتفرم با جزئیات و بهطور تقسیمبندیشده صحبت کنید؟
زمانی: مبحث پلتفرم هنگامی پیش میآید که مسافر تصمیم به سفر بگیرد در این صورت باید Communicationها؛ ارتباطات و محتوا به دستش برسد و بتواند بهراحتی و از طریق جستوجو در مورد مقصدهای مختلف اطلاعات کسب کند، تا بتواند از طریق اطلاعاتی که دریافت کرده پلهای جلوتر از رزرواسیون، قیمت، امکانات و مزیتهای مختلف قرار گیرد. البته این کسب اطلاعات الزاماً به معنای بلیت ارزان و هتل مناسبت نیست بلکه میتواند دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، صنعتی، بیزینسی، تجاری و... هم باشد. مسافر میتواند از طریق جمعآوری چنین بستهای تصمیم نهایی را اخذ کند، پس از آن سرویس پرووایدرها اهمیت پیدا میکنند. مسافر باید به سراغ پلتفرمهایی برود که اجازة مدیریت سفر را در زمینة رزرو، دریافت خدمات، تورهای شهری، خرید سوغاتی، رفتن به فروشگاهها و... برایش فراهم میکنند و درنهایت پس از ورود مسافر و طی تمام پروسهها باید سرویس پرداخت را مدنظر داشته باشیم. وقتی مسافری قصد رفت و برگشت از یک نقطة جهان به نقطة دیگر را دارد، در تمام طول مسیر میتوانیم شرکتهای ارائهدهنده خدمات پرداخت یا PSPها را درگیر کنیم و مسلماً زمانی که مسافر به کشور خود بازمیگردد میتواند این دانش را به دیگری انتقال دهد.
*اکنون در چه سطحی از جهان قرار گرفتهایم و سرمایهگذاریمان در مبحث تراولتک چگونه است؟
زمانی: این پلتفرم و ارتباط بین تمام بازیگران این صنعت مطرح است، وقتی در رابطه با تراولتک در دنیا صحبت میکنیم به هیچوجه رزرواسیون آنلاین، جذابیتها و... در ایران مدنظر نیست، بلکه مباحث پیشرفتهتری مانند دیتا ماینینگ، هوش مصنوعی و... رفتار مشتری را پیشبینی میکنند و به مسافر میگوید که چه چیزهایی را دوست خواهد داشت و چه چیزهایی را میتواند ببیند که تاکنون ندیده است. این پیشبینی بیشتر راجع به اینترنت اشیا؛ IOT یا سرویسهای پیرامونی مسافر هستند که نحوة سرویسدهی در منطقة موردنظر را معرفی میکنند. مانند چَتباتهایی که رفتارتان را در دنیای دیجیتال تشخیص داده و اگر تصمیم به سفر گرفتید به شما خواهند گفت که کجا را بیشتر دوست دارید، سفرتان را مدیریت میکند. تکنولوژی بلاکچین، قراردادهای هوشمند (Smart Contract) و... در صنعت توریسم وارد شده و اینگونه نیست که با یک شرکت ارائهدهنده خدمات خارجی نامه ردوبدل کنید و او هم از طریق فرستادن مجوز کارهایی را که میتواند به شما اعلام کند. تمام موارد به صورت آنلاین اتفاق میافتد و سرعت کار را بیش از حد تصور بالا میبرد.
*سرمایهگذاری در تراولتک چه سهمی را در کل صنعتِ جهانی مدنظر دارد؟
زمانی: به طور دقیق نمیتوان گفت، اما در سال 2016 معادل پنج میلیارد دلار به تنهایی بر روی استارتآپهای تراول تک سرمایه گذاری شده و تمام این سرمایهگذاری به صنعت گردشگری بازمیگردد.
ابراهیمبایسلامی: اگر اندکی از صحبتهای پستمدرنیزم دور شویم به نظر شما چه تقسیمبندیای میتوان در تراولتک متصور شد؟
زمانی: این مسئله دارای چند فاز است؛ یکی پیش از تصمیمگیری مسافر برای سفر که اطلاعات خود را از طریق شرکتهای مسافرتی به دست میآورد. مرحلة دوم زمانی است که تصمیم اصلی را گرفته و در آنجا شرکتهای ارائهدهنده سرویس مطرح هستند در این حینOTA ها ، Online Travel Agency ها، Travel Management Companyها، Distribution Company، GDSها، Global Distribution Systemها و... مطرحاند و پس از آن مجدداً شرکتهای Post Travel Management به میان میآیند و نهایتاً مسافر دانش خود را به نفر بعدی انتقال داده و این اطلاعات زنجیرهوار در حال چرخش هستند.
*لطفاً نگاه، سهم و رفتار صنعت بیمه را در سپهر گستردة جهانی بررسی کنید؟
بختیاری: در بیمه با مفهوم ریسک مواجهیم و سفر از جمله رخدادهایی است که با ریسک گره خورده ؛ یک مثل در رابطه با سفرهای قدیمی وجود دارد که با توجه به خطرات آن زمان و وجود راهزنها گفته میشد که «سفر بیخطر». اکنون با گذشت زمان و مدرن شدن جوامع ریسک سفر همچنان در جای خود با اشکال مختلف مانند خطرات هواپیما، جاده، سفرهای ریلی و... باقی است. طبق مطالعات انجام شده بیمههای مسافرتی پیش از سال 1900 هم وجود داشته که از انواع بیمة حوادث بوده و عمدتاً در مناطق آمریکای شمالی و اروپا مورد توجه بوده است. اما این مسئله از 50 سال قبل بسیار پیچیده شده و روزبهروز ویژگیهای منحصربهفردی پیدا کرده تا جایی که شرکتهای بزرگی مانند AIG، شرکتهای بیمة ژاپنی و معروفتر از آنها بیمههای آکسا و آلیانس ــ که در بازار ایران هم بسیار معروف هستند ــ در این زمینه فعالیت چشمگیری دارند.
شایان ذکر است که اکنون پوششهای بیمة مسافرتی از بحث حوادث عبور کرده و مسائل دیگری مانند درمان را تحت پوشش قرار دادهاند.
*در تقسیمبندی بیمههای سفر چه مسائلی را میتوانیم عنوان کنیم؟
بختیاری: در بیمههای سفر ذینفعان متفاوت بیمهای مانند مسافر و گردانندگان سفر وجود دارند. تقاضای مسافران در این زمینه بیشتر بیمههای حوادث سفر را مدنظر دارد، اما امروزه بیمههای درمان نیز به این پوششها اضافه شده که نقش حمایتی بیمار را در سفر ایفا میکند. اما نکته قابل تامل این است که پوششهای بیمه ای مسافران روزبهروز تنوع بیشتری به خود گرفته تا جایی که امروزه پوششهای بیمهای چون بیمه گمشدن وسایل در مسافرتها ، بیمه لغو سفر و... نیز از سوی شرکتهای بیمهای ارائه میشود .
بنده در رابطه با رقم 5/3 میلیارد دلار که به عنوان ارزش بازار بیمه سفر در این میزگرد از آن یاد شد، خیلی هم موافق نیستم زیرا وقتی از سفر و مسافر سخن به میان میآید به صورت مستقیم و غیرمستقیم پوششهای مختلفی را شامل میشود؛ بنابراین آنچه متأثر از پوشش بیمهای سفر در دنیاست مبلغی فراتر از 5/3 میلیارد دلار است چراکه بی تردید بیمه پیرو پیشرفتهای صنعت توریسم بوده و دنبالهرو همین امر است. هرچه مؤلفههای سفر در دنیا پیشرفتهتر و پیچیدهتر شده به همان نسبت بیمه نیز ورود کرده و نیازمندیها را برطرف کرده و همانطور که ذکر شد در 50سال اخیر پوششها مدام در حال افزایش وارتقاء بودهاند.
*همانطور که گفتید بیمه جزئی از سبد شرکت ارائهدهنده خدمات است بنابراین از زاویة بیمه و نحوة استفادة آن به موضوع بپردازید.
بختیاری: از یک سو نیاز مسافران است که معمولاً پوششهای بیمهای جهت مسافران قبل از سفر توسط انها با مراجعه به شرکتهای بیمه تهیه میشود تا از سفر اطمینانخاطر داشته باشند. از سوی دیگر پوشش بیمهای گردانندگان صنعت گردشگری است که معمولا در حوزه بیمههای مسئولیت میباشد.
*بنابراین میتوان گفت بعد از مسئله بیمه مسافر این مسئله برای سرویسدهندگان سفر نیز حائز اهمیت است؟
بختیاری: بله اما باید گفت، ادغام کسبوکارها در جهان شرایط جدید و به نوعی پیچیدهای ایجاد کرده است .تمام کسب و کارهایی که در زنجیرة تأمین و تکمیل سفر قرار دارند از موسسات و کسب و کارهای رزرو بلیط تا هتل ها شامل این زنجیره هستند .
مسائلی مانند رشد سیستمهای توزیع جهانی (GDS) نیز از نکات بسیار ظریف، مهم و مطرح در دنیا هستند و بیمههای مسافرتی به این ترتیب جزو سبد قرار میگیرند. ایرلاین، ایزیجِت به صورت مجازی و الکترونیک این خدمات را در هنگام خرید در سبد شما قرار میدهد. بنابراین پس از سال 1900 به این سو صنعت گردشگری متناسب با رشدی که داشته، ایجاد پوششهای بیمهای جدیدی را رقم زده است .
گفتنی است، این نیازمندیها بیشتر از آنچه در صنعت بیمه به تأمینکنندگان این خدمات بازگردد معطوف به بیمههای مسئولیت است کما اینکه اگر به بازار اولیه بازگردیم شاهد زیرساخت بیمههای مختلف در این صنعت خواهیم بود.
لازم به ذکر است که انتظار مردم از بیمه مسافرتی در دنیا بیشتر در مسائل سلامت و حوادث است، به طور مثال یکی از پوششهای بسیار جدی برای ایرانیان ــ که سالهاست مورد توجه است ــ برگرداندن اجساد افرادی است که خارج از کشور فوت میکنند.
**این مسئله زیر شاخة بیمههای حوادث است یا بیمهنامهای مجزاست؟
بختیاری: بیشتر یک پوشش است.
ابراهیمبایسلامی: یکی از خدمات که به مثابه بیمة شخصی است.
بختیاری: متأسفانه در جوامع سنتی و کشورهایی که مهاجرتهای زیادی به کشورهای دیگر دارند این مسئله مطرح است.
*لطفاً از زاویة مالی به مسائل عنوان شده بپردازید؟
قدمگاهی: مسائلی که قصد بیان آنها را دارم جزو نیازهای جامعه هستند، بیشتر تمایل دارم به واسطة صحبتهای بنده از دل صنعت بیمه کسبوکاری بیرون آید که نفع آن به بخش گردشگری ــ در خدمتی که در بیمه تعریف میشود ــ برسد و منفعت اقتصادی برای صنعت بیمة کشور به همراه داشته باشد. شرایط ایرانیها با اتباع خارجی متفاوت است و نمیتوان مسائلی که در حوزة بیمة کشورهایی مانند کانادا، استرالیا، اروپا، آسیای جنوب شرقی و... میگذرد را داخل کشور تعمیم داد. متأسفانه به دلیل عدم اعتبار ایرانیها در دنیا تمام مسائل موجود به یکباره تبدیل به هیچ میشود. زمانی که یک فرد امریکایی یا اروپایی به ایران میآید میتواند لپتاپ خود را باز کرده یا از طریق کافینت به بانک یا مرکزی که او را بیمه کرده متصل شود، حتی اگر کارت بانکی خود را گم کند هم میتواند مشکلات خود را بدون کارت حل کند. البته در ایران به دلیل پرداختهای موبایلی وقتی مشکلی برای فرد به وجود میآید راههای بسیاری مانند اپلیکیشنها، اینترنت و حتی حضور در شعبههای در دسترس وجود دارد و حتی اگر کارت شناسایی نداشته باشید میتوانند شما را به طُرق مختلف احراز هویت کنند و نهایتاً مشکل حل میشود. اما این امکان برای یک ایرانی که در خارج از کشور حضور دارد مطلقاً وجود ندارد. متأسفانه ایرانی به معنای عام در نقاط دیگر دنیا اعتبار ندارد.
*نسبت به خارج از کشور جای کدام بیمه نامهها در کشور خالی است؟
قدمگاهی: اگر بخواهیم بیمهنامههای ایران را در حوزة گردشگری تقسیمبندی کنیم باید توجه داشته باشیم که حوزة گردشگری فقط مختص مسافر نیست بلکه مسافر جزوی از حوزة گردشگری است که بیمهنامة مرتبط به او را بیمهنامة مسافری میدانند. بیمهنامة بعدی مختص بهرهبرداران و کسانی است که فعالیتشان تولید خدمات و فروش آن است که بیمهنامههایی برای سرمایهگذاران، توسعة کسبوکار در بازار فروش خدمات و... تهیه میکنند. به اختصار به توضیح یکی از آنها میپردازم؛ به نظر بنده حال که ایرانیها فاقد اعتبار هستند بهتر است بیمهای تعریف شود که برای آنها اعتبار تعریف کند. بنده در این مسیر حاضرم به طراحی چند بیمهنامه کمک کنم، امکان دارد افرادِ بیمهای خیلی با جزئیات موضوع آشنایی نداشته باشند، اما میتوانم به طور کامل ریسکهای موجود و نحوة پوششدهی را برایشان توضیح دهم. البته به دنبال بیمة حوادث و پوشش ریسکهای مدنظر نیستم، بلکه به نظرم بهتر است برای این مسئله یک بیمة اعتباری تعریف شود تا بالاخص ایرانیان خارج از کشور از آن استفاده کنند.
*میتوان تبیین بیمهنامةاعتباری را به عنوان راهکار مدنظر داشت؟
قدمگاهی: در حال حاضر با خلأ این مسائل مواجهیم و بهتر است در ایران حل شوند تا به منزلة راهکار به حساب آیند.
*لطفاً به ترسیم وضع موجود بپردازید.
ابراهیمبایسلامی: اگر بنا بر طراحی باشد باید نیازمندیهای را از کشورهای مقصد دریافت کرده و برای آنها راهکار ارائه کنیم همچنین افراد متخصصی برای این مسئله تربیت شوند.
*آیا تاکنون در رابطه با بیمة سفر با چالشی مواجه شدهاید که آن را دستهبندی کرده باشید؟
قدمگاهی: بله، نداشتن اعتبار ایرانیان موضوع خاصیست که برای دیگران اتفاق نمیافتد.
*از دو زاویة ایرانیان خارج از مرز و داخل مرز را نگاه کنید، چه چالشهایی در این دیدگاه وجود دارد؟
قدمگاهی: متأسفانه بازار داخلی به هتلدار و مسافر داخلی اعتبار نمیدهد تا بتوان از اتاق یک هتل که قرار است خالی بماند استفاده کند. اعتباری فروخته نمیشود و مطالبهها جمعآوری نمیشود. اما اگر یک بانک با بیمه به توافق برسند موضوع متفاوت است. ما برعکس روند موجود در دنیا حرکت میکنیم در دنیا بیمهها بانکدار هستند و در ایران بانکها بیمهداری میکنند. بانکها برای بیمهها شاخ و شانه میکشند و تعیینتکلیف میکند.
*به صورت مصداقی وضع موجود را از زاویة دید شرکت بیان کنید، چالشهای مرتبطی در این طرف و آن طرف مرز وجود دارند آیا در شرکت مطالعهای در این مورد انجام دادهاید؟
قدمگاهی: صنعت بیمه از گردشگری مجزاست و فعالان گردشگری بیمه را نمیفهمند و بیمهایها هم به تبع فعالان گردشگری را درک نمیکنند. لازم به ذکر است که پول در حوزة گردشگری برای بیمهایها وجود دارد و باید آن را با پارو جمعآوری کنند، اما در ایران برعکس است. بیمه شغلش مدیریت ریسک است و صاحب این شغل در جایی حضور دارد که ریسک کردن برایش ممنوع است زیرا بانکها مالک بیمهها هستند و نمیتوانند ریسک کنند.
**این مسئله در بیمة گردشگری و بیمة مسافران ابهام ایجاد میکند؟
قدمگاهی: در این شرایط ریسکی که بیمه اجازة انجام آن را دارد محدود میشود، درصورتیکه شغل بیمه ریسککردن است و هنگامی که او را از انجام ریسک منع میکنیم به معنای منع کردن از کاسبی است. مسئله بعدی تفاوت ارتباط بیمه و صنعت گردشگری با دیگر نقاط دنیاست، در خارج از ایران شرکتهای بیمه صنعت گردشگری را به خوبی میشناسند، اما در ایران صنعت گردشگری تحت عنوان خرید بلیت و رفتن به سفر شناخته میشود. به جرأت میتوان گفت فعالین صنعت بیمه آشنایی چندانی با گردشگری ندارند و جزئیات آن را نمیدانند، حتی متوجه نیستند که میتوان از این صنعت پول درآورد یا اینکه کجا باید ریسک را پوشش دهند. از طرف دیگر موضوع بسیار بدتری وجود دارد که هتلدار، نمایندة آژانس یا کسی که ایرلاین را اداره میکند تصورش این است که سازمان هواپیمای کشور اجبار داشتن بیمه را برایش پدید آورده و از نظر او بیمه پول زوری است که اهمیتی هم ندارد. البته این دیدگاه تا زمانی وجود دارد که خدایی نکرده برای هواپیما سانحهای ایجاد شود.
*اگر بخواهید چالشهای همافزایی گردشگری و بیمه را دستهبندی کنید به چه مسائلی خواهید پرداخت؟
ابراهیمبایسلامی: صنایع بیمه و گردشگری هر دو جدید و متأسفانه با چالش روبهرو هستند.
**بیمه در مقایسه با گردشگری خیلی هم جدید نیست؟!
ابراهیمبایسلامی: صنعت بیمه به دلیل تعلق به جامعةمدرن جدید شناخته میشود، البته بر صنعت گردشگری تقدم دارد، اما از ویژگیها جامعة مدرن است زیرا بیمه به این صورت در جامعة سنتی وجود نداشت و بیمهگذار و بیمهگر هیچیک تعریفی دقیق نداشتند، اما صنعت گردشگری حدود 40، 50 سال است مورد توجه قرار گرفته و اکنون بهعنوان صنعتی است که شانهبهشانه پتروشیمی و نفت میزند. مشکل اصلی این است که صنعت گردشگری و بیمه هر دو تابع ویژگیهای اقتصادی هستند و اقتصاد ما همچنان در پارادایمهای کلاسیک باقی مانده و همچنان در دو دهة اخیر شیفت پارادایمی در اقتصاد اتفاق نیفتاده است.
*آیا دلایل عدم همافزایی صنعت بیمه را در چنین علائمی میدانید؟
ابراهیمبایسلامی: اقتصاد و تفکر اقتصادی در کشور ما دچار آسیبی جدیای تحت عنوان تابعیت سیاستهای اقتصادی است. ما دچار دولت نفتی یا اقتصاد رانتی هستیم به همین علت است که شیفت پاردایم اهمیت پیدا میکند و تحول در ساختار تولید و خدمات دنیا اتفاق میافتد. به این معنا که ساختار اشتغال، بیمه، بانک و گردشگری در دنیا بهگونهای متحول شده که دارای مفاهیم جدید و خاصی است که ما دنبال آن هستیم. ابتدا بانکداری را مثال میزنم که پس از آن به بررسی بیمه بپردازیم؛ در دو دهة اخیر مفهوم جدیدی در بانکداری تحت عنوان پولشویی درآمد money laundering اتفاق افتاده است که سبب شده کل سیستم بانکی دنیا متحول شود و دارای مفاهیم و روشهای جدید باشند. اگر اکنون سیستم بانکداری ایران را به دنیا متصل کنید باید آموزشهای فراوان و ساماندهی آیتمهای مختلف را از قبل داشته باشید. این ویژگی کاملاً مشخص در صنعت بیمة ما هم مدنظر است. همانطور که آقای بختیاری به زیبایی آن را ترسیم کردند که نمیتوان سمند را با BMW مقایسه کرد، زیرا در نوع پیشرفتهتر اتومبیل از ویژگیهای Smart استفاده شده و در دیگر حداقل نیازها مطرح است. به همین ترتیب هم گردشگری و بیمه در ایران با مفاهیم قدیمیتر در ذهن بیمهگر و بیمهگذار وجود دارد. علت اینکه هتلدار یا دیگران تا زمانی که حادثه رخ ندهد بیمه را به عنوان امری پیشپاافتاده تلقی میکنند وجود دیدگاه بسیار کلیشهای به صنعت بیمه است. به همین ترتیب «صنعت گردشگری ایران نیز در وضعیت کنونی سنتی، محدود و پراکنده» است. به نظرم این جمله میتوان مصداق بارز آسیبشناسی صنعت گردشگری در کشور باشد، متأسفانه در خصوص گردشگری در ایران هنوز با صنعتی تقاضامحور روبهرو هستیم که همچنان عرضهمحور نشده است و به معنای دقیقتر هنوز در بازاریابی گردشگری جهان حضور نداریم و گردشگری ما نمونهای ضعیف و معیوب از گردشگری دنیاست.
*لطفاً ریشة ضعف و معیوب بودن را هم ذکر کنید.
ابراهیمبایسلامی: به نظرم ریشة این مسئله به شش مؤلفة مذکور مرتبط است، به این معنا که هنوز موفق نشدهایم جاذبهها و منابع را به محصول تبدیل کنیم. ما اکنون در یک کشورموزه زندگی میکنیم که شهرموزههایی مانند اصفهان، همدان، کرمانشاه، اهواز، شوش، شیراز، مشهد، تهران، یزد و... دارد که در دنیا بینظیر هستند و کشش بسیاری از گردشگران برای حضور در ایران به دلیل وجود میراث تاریخی و فرهنگی است، ولی زیر ساختهای مناسب از جمله اقامتگاههای استاندارد نداریم. البته کششهای آبوهوایی و چهارفصل در جای خود مدنظر هستند. در این زمینه با اشکالات جدی در منابع مواجهیم و درست به مانند کسی هستیم که معدن طلا دارد و نمیتواند از آن بهرهبرداری کند. ما منابع بسیار خوبی در میراثفرهنگی داریم که حداقل میتوان از دو سه هزار نمونة آن بازدید کرد، اما متأسفانه همچنان آمادگی لازم برای استفاده وجود ندارد به همین علت عنوان کردم که سنتی، محدود و پراکنده است. میتوان تختجمشید را مثال زد که به عنوان سایتی فعلاً ویران؛ ولی بینظیر، کمنظیر، ذیقیمت و فوقالعاده فاخر است اما به شکل بسیار سنتی، اشتباه و ابتدایی از آن بازدید میشود. در مورد بعدی میتوان به غذا اشاره کرد، غذاهای سنتی در کشور ما از بین رفته و جای خود را به چند غذای کلیشهای مانند اکبرجوجه و اصغر جوجه داده است، در گوشهگوشة کشور منوهایی وجود دارد که کاملاً مشابه هست سلیقههای مختلف را در شهرهای متفاوت در خود جای نداده است. متأسفانه ما حتی در بازارهای سنتی سرویسهای مناسبی در سوغات و صنایع دستی نمیبینیم در صورتی که فرش ایرانی و بسیاری صنایع دستی دیگر میتوانستند در دنیا مطرح باشند. ما بیش از سیصد نوع صنایع دستی داریم، ولی در بازاریابی بین المللی از جایگاه مناسب برخوردار نیستیم اما بهای بسیار کمی به بازاریابی آن میدهیم و تقریباً ضعیفترین اقشار جامعه به این سمت روی میآورند. ماندن در پارادایمهای قدیمی در صورتی که دنیا در مباحثی مانند تکنولوژی گردشگری بهروزرسانی مناسبی داشته همخوانی ما را با شبکههای بینالمللی بسیار دشوار میکند. در حال حاضر روند جهانی در هر دو صنعت بیمه و گردشگری بر محور نوآوری قرار گرفته به این معنا که از تراولتک و دیگر آیتمها استفاده میشود، این مسائل امروز در ارتباط با نوآوری و خلاقیت در دنیا مطرح میشوند که برحسب آن در ابتدا منوط پاسخ به نیازهایی است که شما حتی فکر آن را نمیکنید و ناخواسته وارد هیجان و به دنبال سود سرشار میروید. سودهای سرشاری که از محل علیبابا، اسنپ و نمونههای اینچنین به دست میآیند و حتی کسی گمان نمیکردند که بتوان از این محل چنین مبالغی را کسب کرد. این تکنولوژیها به مسائلی پاسخ میدهند که حتی در جامعة آماری مورد توجه نبودهاند. توجه به چنین نیازهایی در بیمه هم بسیار مهم است به این معنا که شما پیشنهادی طراحی کرده و در قالب نوآوری و نیاز جامعه مطرح میکنید، اما متأسفانه به دلیل مفاهیم قدیمی در صنعت بیمه همچنان در همان روند قدیمی حرکت میکنیم. حتی اگر به تبلیغات بیمهای توجه کنید متوجه میشوید این تبلیغات که در فضایی کاملاً فراپستمدرن ارائه میشوند، همچنان محتوا و شکل قدیمی خود را حفظ کردهاند، اما در دنیا این تحول در شکل و محتوا اتفاق افتاده و بیمه و گردشگری هر دو به عنوان نوآوری و دو رشتة مهم دانشمحور و تخصصی شناخته میشوند. به عنوان مثال ما هنوز در گردشگری پزشکی مفاهیم قدیمی داریم و پزشکان، افراد ردهبالای مدیریتی و وزرا هنوز این تفکیک را ندارند که گردشگری سلامت چهار شعبة متفاوت سرمایهگذاری دارد. همانطور که میدانید 70درصد از درآمد Heals Tourism متعلق به گردشگری پزشکیست و میتوان راجع به بیمة این بخش بین ایران و اروپا پیشنهادهای ارائه کرد. در Medical Tourism اثر تکاثری بیمه به سرعت احساس میشود زیرا خدمات درمانی، دارو، جراحی و... وجود دارد.
*آیا عناوین مطرح شده را در دنیا بررسی کردهاید؟
ابراهیمبایسلامی: بله، همانطور که گفتم روند کنونی در ایران به قدری محدود، سنتی و پراکنده است که گردشگری پزشکی بیشتر در دستان قاچاقچیان است و هنوز هیچ شرکتی نتوانسته علیرغم جاذبة خدماتی و علاقهمندی بسیار بالا این حوزه را در دست بگیرد. صنعت پزشکیِ ایران ــ که تعمداً نام صنعت را بر آن میگذارم ــ میتواند در کنار صنعت بیمه قرار گیرد، صنعت گردشگری این دو را به یکدیگر متصل کند و نهایتاً پدیدهی جدید اقتصادی، علمی، فرهنگی و جاذبه خدماتی ایجاد کند. متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده و یک قاچاقچی آدم، رانندة تاکسی یا آدم معمولی در مرز میتواند خیلی بیشتر از یک بیمارستان از گردشگری پزشکی کسب درآمد کند و حتی سر پزشک، بیمارستان و تمام علوم موجود را هم کلاه بگذارد. متأسفانه هنوز در گردشگری پزشکی حریف قاچاقچیان نشدهایم. در این موضوع هنوز پزشکمحور هستیم و گردشگری پزشکیما روی نام پزشک میچرخد نه روی برند، شرکت و شخصیت حقوقی که قابل پیگیری، محاسبه و ارزیابی باشد. دومین بخش گردشگری سلامت؛ گردشگری درمانی است توریسمدرمانی شامل استفاده از آبگرم، لجندرمانی، رایحهدرمانی، غار نمک، شندرمانی و امثال اینها میشود که در ایران به شکل سنتی و بسیار محدود درآمدهای کمی را ایجاد میکند و از نظر اجرایی به عنوان یک صنعت با فرهنگ کنونی حاکم بر ایران مشکل دارد زیرا ما نمیتوانیم در کشور از ماساژ یا استخر آبگرم مختلط استفاده کنیم، نوع موجود بسیار سنتی است. گردشگری تندرستی بخش سوم است که بسیار شیکتر و جدیدتری است و بخش چهارم گردشگری پیشگیرانه که مبنی بر برنامه ریزی گردشگران برای حفظ و ارتقا سلامت است آخرین کنفرانس ایران و اروپا ــ که بنده سخنران آن بودم ــ در این زمینه گردشگری پزشکی پیشنهاد خوبی ارایه شد زیرا در آلمان مردم کاملاً تحت پوشش بیمه هستند و بیمة آلمان آمادگی تهاتر با بیمة ایران را اعلام کرد. از آنجا که آلمانیها پزشکی ایران را قبول دارند باید برای ارایه خدمت به آنها با کمک تهاتر بیمه و سرمایهگذاری در این خصوص برنامه ریزی کنیم، اما در این اقدام مشترک حلقهای مفقوده تحت عنوان ارگانیسم وجود دارد که باید آن را به خوبی شناخت، اتفاقاً پیشنهاد بنده این است ما میتوانیم بیمهها را در سطح سازمانی و اداره، فعالیت به سطوح بینالمللی برسانیم و البته در این مسیر نیازمند بیمارستانهای نسل جدید هستیم. اگر همچنان صنعت بیمه و گردشگری را در پارادایم قدیمی دنبال کنیم راه به جایی نخواهیم برد. هنگامی که قصد جراحی یک فرد آلمانی را داشته باشید مسلماً نمیتوانی او را به بیمارستان فارابی ــ که یکی از بیمارستانهای خوب ایران است ــ ببرید، بنابرای ناچار به تعویض نگاه علمی و نسل جدید بیمارستانی هستیم. در یک کلام بهتر است به آیتمهای جهانی مقید باشیم و رویکردهای بین المللی را برای راهگشایی در بیمه و گردشگری به کار گیریم.
*ایران با روندهای کنونی دنیا فاصلهای دارد که تنها از طریق فناوری میتوان به پرکردن این فاصله سرعت بخشید، نظر شما در این رابطه چیست؟
زمانی: هنگامی که از زیرساختهای تکنولوژی صحبت میکنیم باید در نظر داشته باشیم این تکنولوژی خودش دارای زیرساخت است. به نظرم اولین زیرساخت تکنولوژی، فرهنگ است، میتوان بیمة سلامت را به عنوان عامهترین بیمة هر کشوری مثال زد، متأسفانه ما فاقد اعتماد لازم در بیمة تأمین اجتماعی هستیم زیرا دفترچهمان را به هر بیمارستانی که ببریم مورد قبول نیست بنابراین سبب میشود افراد در کشور ما اهمیت چندانی برای امر بیمه قائل نباشند. این مسئله سبب میشود یک ایرانی هنگام خرید بلیت آنلاین اگر هم گزینهای برای بیمه وجود داشته باشد خیلی به پر کردن آن اهمیتی ندهد، بنابراین میتوان گفت ریشة اعتماد در این مورد ذاتاً از بین رفته است. در رابطه با تکنولوژی هم باید گفت که ذات تکنولوژی سهولت در تمام موارد است، به این معنا که ورود تکنولوژی زندگی را برای مردم راحت کرده، اما در پروسة آسانسازی زندگی مردم، آتوریته و مقامات قانونگذاری وجود دارند که اتفاقاً تکنولوژی را سخت میکنند. میتوانید یک ارائهدهندة خدمات تکنولوژی را در نظر بگیرید که اقدامات فراوانی از قبیل تشکیل تیم، آوردن کارشناسان خارجی، انتقال مهندسان ایرانی برای آموزش به خارج از کشور و... را انجام میدهند سپس قانونگذار از طریق وضع قانون تمام تلاشهای این فرد را با مشکل مواجه میکند. ریشه اینجاست که قانونگذاران به ارائهدهندگان تکنولوژی گوش نمیسپارند و قبول ندارند که ایجاد این بیمهها از لحاظ تکنولوژی به هیچوجه کار سختی نیست. متأسفانه مسائل قانونی دستوپاگیر هستند که البته روی تمام صنعتها و بالاخص دو صنعت مذکور تأثیرگذاری فراوانی دارند. متأسفانه ما همچنان با فقدان دانش در این زمینه روبهرو هستیم و برعکس جوامع مدرن که به فعالان صنعت گوش میسپارند قانونگذاری میکنیم که پس از آن داد و فریاد فعالان صنعت به گوش میرسد که وقتی هم به آن صداها نهاده نمیشود. این اقدام سبب اتفاقات غیرقانونی شده است، در بسیاری از موارد کارآفرینان از این روند خسته شده و به دلیل اینکه مشتری و مسافر تقاضای خدمات دارد اهمیتی به قانون وضع شده نمیدهند و به کار خود میپردازند. حتی در برخی جاها میتوان گفت دانش مسافر و ارائه دهنده تکنولوژی یا تکنولوژیپرووایدر بیشتر از قانونگذار است. ما در ایران با مشکل دیگری روبهرو هستیم که تکنولوژی پرووایدرها مطالبهگر نیستند و بهسرعت کنار میکشند، حس شجاعت و مطالبهگری در تمام صنعتها بهخصوص گردشگری و بیمه از کارآفرینان ایرانی گرفته شده است. اگر افراد فعال در این زمینه مدام اعتراض خود را به گوش قانونگذاران برسانند به هر حال به دلیل جدید بودن صنعت حرف آنها در جایی شنیده خواهد شد، اما متأسفانه حس مطالبهگری بسیار اندک است. اینکه چرا به طور ذاتی با چنین مشکلاتی روبهرو هستیم به دلیل اشکالات قانونی و کمبود دانش است. دانش ما به روز نیست زیرا دانشگاهها به عنوان مسئولان تولید دانش باید از اساتید حرفهای و با دانش روز و آشنا به مسایل بین المللی استفاده کنند ، بنابراین سطح کیفی دانشجوی فارغالتحصیل در جامعه ایرانی از نگاه یک کارآفرین نیازمند به تیم مسلط مسلط به دانش روز یا حداقل با توانایی تولید دانش روز، مطلوب نیست و دانشجو پس از خروج از دانشگاه وقتی به بازار کار وارد میشود فاقد دانش لازم است، البته کتب و منابع قدیمی را کاملاً حفظ هستند.
در نهایت باید دید چرا مشکلاتی اعم از کم بودن دانش و مطالبهگری، قانونهای اشتباه و عدم اعتماد وجود دارند؛ فقدان اکوسیستم یکی از این دلایل است. ما پلتفورمی تحت عنوان اکوسیستم در این صنعت داریم که تمام بازیگران این عرصه مانند سرویسپرووایدر، مصرفکنندگان، دلالان، تکنولوژی پرووایدرها و افراد حرفهای، سرمایهگذاران، رگولاتورها، دانشگاهها و... در آن فعالیت میکنند، اما هیچ یک دیگری را نمیشناسند بنابراین طبیعیست که گردشگری دانشی از بیمه و بیمه دانشی از گردشگری نداشته باشد. در ایران سیستم کهنة سنتی وجود دارد که وقتی فردی با بستر تکنولوژی حضور پیدا میکند برای شناختن بازیگران صنعت پنج شش سال زمان لازم دارد، در صورتی که پس از طی این زمان تکنولوژیاش پایان یافته است، ما راجع به دنیایی صحبت میکنیم که مدام بهروز رسانی شده و شش سال در آن عمری طولانی محسوب میشود.
*صنعت بیمة خسته و کهنه است و با گردشگران ارتباطی ندارد، در این مورد چه نظری دارید؟
بختیاری: به نظرم میتوان امیدوارانهتر به این مقوله نگریست؛ در این رابطه باید توضیح دهم بیمة سفر به سه دسته تقسیم میشود دسته اول افرادی هستند که درون مرز و داخل ایران سفر میکنند. دستة دوم افرادی که به خارج از کشور سفر میکنند و دستة سوم افرادی که از خارج قصد عزیمت به کشور ما را دارند.
در دستة اول برای مسافران داخلی و نیروهای بزرگتری مانند افرادی که زیرساختهای سفر را تأمین میکنند پوشش بیمهای در نظر گرفته میشود. در رابطه با بیمههای افراد عازم به خارج از کشور فرمایش جناب قدمگاهی نشان از بیمههای اعتباری داشت، اما به نظر بنده این مسئله خیلی هم نمیتواند درست باشد زیرا اگر قسمت "تراولتک" به درستی راهاندازی شود این مسئله قابل حل خواهد بود و نیازی به بیمههای اعتباری نداریم. این نکته بسیار مهم است که در سفرهای خارجی وقتی بیمهای خریداری میکنید باید توجه داشته باشید که هیچ ایرانیای در خارج از کشور بیمهگری نمیکند و مثلاً یک شرکت بیمه با بیمههای خارجی مانند آکسا و... قرارداد بسته و افراد بیمهشدة خود را به آنها میسپارد. در این زمینه کافی است شرکتهایی که ارتباط خوبی با بیمهگران خارجی دارند و تابعی از مجموع ارتباطات بینالملل کشور هستند را شناسایی کنیم، در غیر این صورت وقتی فرد در کشوری دیگر به قول شما "در راه مانده" باشد بیمة اعتباری هم کاری برای او نخواهد کرد. بنابراین بهتر است با بیمهگران خارجی ارتباط بهتری داشته باشیم تا از طریق کسب قدرت سرمایهگذاری بتوانیم به مسافران ایرانی در خارج از کشور کمک کنیم. .
*منظور پوشش بیمهای به صورتی است که مسافر بیمة خود را در اینجا تهیه کند و سپس به مسافرت برود.
بختیاری: این مسئله در رابطه با افرادی صدق میکند که در راه مانده نباشند. میتوان بیمهنامهای به اشخاص ارایه کرد تا اگر در سفرت اتفاقی افتاده بتوانند هنگام برگشت اسناد خود را نزد بیمه گر بیاورند تا طبق چارچوبهای مشخص خسارت را به آنها پرداخت کنند. مسئله خیلی هم سخت نیست و کافی است با بیمه گران بین المللی فعال در این حوزه ارتباط داشت. دستة بعدی افرادی هستند که به ایران عزیمت میکنند به طوریکه با گسترش پوشش بیمهای انها میتوان ضریب نفوذ بیمه را افزایش داد. ما باید بتوانیم برای مسافری که قصد ورود به ایران را دارد سرویسهای بیمهای خوب ارائه دهیم، البته سرمایهگذاری خارجی و مباحثی مانند پرداخت در این مسیر حائز اهمیت هستند. هر سه دستة مذکور دارای ظرفیتهایی بسیار خوب هستند.
*نظر شما در این رابطه چیست؟
قدمگاهی: باید توجه داشت که نهتنها بیمهگران نمیتوانند بهدنبال مشتریان خود راه افتاده و به دیگر نقاط دنیا بروند بلکه باقی بخشهای اقتصاد هم نمیتوانند چنین کاری انجام دهند، آیا میتوان از یک آژانس انتظار داشت پس از فروش بلیت به دنبال مسافر خود راه بیفتد؟ در این زمینه اغلب با آژانسی قرارداد میبندند و از آنها میخواهند که به دنبال مسافرشان بروند. بیمهها در این زمینه فعالیتهای تخصصی و روال تعریفشدهتری دارند به نوعی که شرکتهای کمکرسان را ایجاد میکنند، البته ممکن است این شرکتها وابستگی بیمهای نداشته باشند اما یکی از مشاغلشان این است که برای فرد بیمهشده نقش واسطهگر را ایفا کنند. این شرکت واسط هنگام خبردار شدن برای کمکرسانی حضور پیدا خواهد کرد. اینکه این عوامل یاریرسان چقدر میتوانند کمک کنند سئوال دیگری است؛ ما نمیتوانیم به بیمه بگوییم چطور کار کند، وقتی حاضر به خریداری محصولی میشویم جزئیات، اعداد، آمار و مطالعات آن بخش را مدنظر داریم اینکه مثلاً در سال گذشته چقدر اتفاق و ریسک وجود داشته است. بیمهها در این زمینه اصطلاحی تحت عنوان خدمت نوین بیمهای دارند که وقتی خدمت را برای تصویب به شورای عالی بیمه میبرند، شرکت بیمه آن خدمت را برای بازة زمانی مشخص مثلاً پنج ساله در انحصار آن شرکت تلقی میکند. زیرا برای تعریف خدمت جدید سرمایهگذاری، کارشناسی و... انجام شده است. بنابراین پنج سال فرصت داده میشود که تنها خودش این خدمت را به فروش برساند. حتی اگر بیمههای دیگر در امر فروش دخیل باشند باید منافعی را به شرکت اولیه برسانند. ما توقع داریم برخی از خدمات مدنظر به بیمهنامههای موجود اضافه شوند یا بیمهنامة جدیدی طراحی شود که حتی اگر لازم بود برای دریافت مصوبة شورای عالی بیمه هم اقدام کنیم. لازم به ذکر است که شورای عالی بیمه مانند بیمة یا بانک مرکزی شورای فقهی دارند که گرفتن مصوبه از آنها کاری بسیار سخت است. در بانک مرکزی همیشه این صحبت وجود دارد که هرچه به شورای فقهی وارد میشود برچسب رَبَویبودن میخورد. بیمه هم شورای فقهی دارد.
**بله اما برای بررسی کمیسیونهای تخصصی دارد؟
قدمگاهی: به هر حال دریافت مصوبه برای بیمهنامة جدید کار سختی است، اما باید انجام شود. به دلیل وضعیت خاص ایرانیها و شرایطی که ایران برای مسافرین خارجی ایجاد میکند برای افرادی که در ایران حضور پیدا میکنند وضعیت خاص پدید میآید مبنی بر اینکه ارتباط او با دنیایی که در آن زندگی میکرده قطع میشود، بنابراین باید براین اساس بیمهنامهای تهیه کرد. ما باید برای این محدودیت فضای کسبوکار تعریف کنیم، به این معنا که چنین محدودیتی میتواند خدمتی بطلبد و مردم برای پرداخت پول آن راضی باشند. ما میتوانیم برای مسافرانی که به ایران سفر میکنند یا مسافرانی که از ایران به خارج از کشور میروند چنین امکاناتی قائل شویم. در حوزة سرمایهگذاری هم گاهی اوقات سرمایهگذاران خارجی وجود دارند که با طرح کسبوکاری مناسب پروژههای بسیار خوبی را مطرح میکنند که از طریق بنگاههای بینالمللی KPMG طرح را بررسی کرده و اعتقاد به مناسب بودن آن دارند، چنین سرمایهگذارانی حتی به سراغ وام گرفتن از بانک هم نمیروند. اما مسئلة مطرح این است که فرد با حضور در ایران نمیداند که در این شرایط خاص و دوری جستن از دردسر چه کاری باید انجام دهد، ما باید در این زمینه ارتباط برقرار کنیم. بیمه میتواند پیشنهاد دهد که در صورت سرمایهگذاری گارانتی FBA و وزیر اقتصادی را خواهد گرفت، پروژه سرمایهگذاری هم میتواند از این موضوع حمایت کند. بنابراین میتوان برای سرمایهگذاران خارجی شرکتهایی مانند ساچر و بیمههایی از این دست ایجاد کرد و از طریق مذاکره به حل مشکلات پرداخت. میتوان پروژة گلوگاه را در شمال کشور مثال زد که 70 ویلای آماده در آن وجود دارد، ایرانیان تمایل خاصی دارند که در شمال، مشهد، کیش و جاهای مختلف ویلا داشته باشند، اما مشکلاتی در مسیر نگهداری این ویلاها وجود دارد. زیرا به محض اینکه فرد پای خود را بیرون از ملکش میگذارد ممکن است دزد وسایلش را ببرد یا اینکه نگهداری وسایل و ملک خودش نیازمند کار است. اما اگر یک نفر کار نگهداری را انجام دهد و امنیت و دیگر مسائل را مرقبت کند میتواند بهرهوری هم داشته باشد. مثلاً برای روزهایی که از ویلا استفاده نمیشود توافق برای اجاره دادن صورت گیرد که درآمد کسب شده را میتوان تقسیم کرد و نفر دوم میتواند از این بهرهوری زمین، جواز یا پروژة نیمه را خریداری کند. در چنین مواردی میتوان از روشهای تأمین مالی مبتنی بر بیمه استفاده کرد، میتوانیم به سراغ شرکت بیمه رفته و بگوییم پروژة گلوگاه 60درصد پیشرفت فیزیکی داشته و قصد فروش آن را داریم، بیمه میتواند پشتوانة ریکاوری برای آن در نظر بگیرد که مثلاً اگر هر یک از این واحدها طی بازة زمانی مشخص آماده نشد خریدار میتواند 20درصد از پول خود را از محل بیمه تحویل بگیرد همچنین میتوان مراحل تسویه را نیز در بیمهنامه لحاظ کرد. در اینجا بانک عاملی تعریف میشود که تمایلی به دریافت پول از آن نداریم، زیرا پول بانک برای ما گران است و قصد نداریم به آن سود بپردازیم، خریدار نمیخواهد چنین کاری انجام دهد زیرا تمایل دارد همزمان با پیشرفت پروژه در ارزش افزوده شریک شود، معتقد است اگر یک ویلا را متری دو میلیون تومان خریداری میکند در روند تکمیل قیمت بالاتر خواهد رفت. در اینجا خریداری به جای اینکه پول خود را برای دریافت سود 15 تا 18 درصد در بانک قرار دهد سرمایهگذاری کرده و ناگهان میبیند که هنگام تحویل کلید همان زمین متری دو میلیونی، متری چهار میلیون تومان مشتری دارد. بنابراین میتوان گفت بخش عمدهای از آژانسهای مسافرتی آنلاین OTA)) در ایران بهصورت قدرتمند شکل نمیگیرند و Chanel Manager ایجاد نمیشود، علت اینکه مدام دور باطل اتفاق میافتد و دلیل آن مشخص نیست همان قسمتیاست که معتقدم افراد آگاهی کافی از گردشگری ندارند.
زمانی: حتی در این رابطه از کسی هم سئوال نمیکنند.
قدمگاهی: علت این است که فعالان گردشگری همینطور مشاوران کسب و کار الکترونیکیIT) (man ما اطلاعات بیمهای ندارند. به این معنا که شرکتی که فعالیت آن تکنولوژی آیتی است نمیداند Chanel Manager بدون بیمه شکل نمیگیرد.
زمانی: بله و بعد هم میگویند به ما ربطی ندارد.
قدمگاهی: ما قصد داریم آن را ربط بدهیم و من اثبات میکنم که مرتبط است. از این لحاظ مرتبط است که میتواند گردش مالی سالانهای نزدیک به 30هزار میلیارد تومان در یک Chanel Manager اتفاق بیفتد.
زمانی: اتفاقاً این مسائل جزو مشکلات ما هستند.
قدمگاهی: شورای عالی بیمه در بخش عمدة پیشنهادها مصوبهای تحت عنوان آییننامة 51 شورای عالی بیمه دارد که ریسکهای بخش گردشگری را بیش از 99درصد پوشش میدهد، زیرا گردشگری وجود خارجی دارد و شما میتوانید پروژهای که اجرا میکنید را وسط گذاشته و بگویید ریسک آن را پوشش خواهم داد، با پوششدهی ریسک ارزش پروژه صدها برابر میشود.
ابراهیمبایسلامی: شما به سمت افرادی رفتهاید که تأمینکنندة خدمات سفر هستند.
قدمگاهی: من در رابطه با مسافرین، بهرهبرداران و سرمایهگذاران صحبت کردم. قسمتی که در رابطه با بازار فروش است، اگر بیمهای ایجاد کنید که Chanel Manager بتواند در آن فعالیت کند که البته بسیار ساده است، آییننامههایش قابل امکان هستند و نیاز به مصوبة جدید ندارد و زیرساخت آن را داریم. در صورتی که چنین کاری انجام شود، میتوان به سازمان بورس رفت و مانند شرکت بورس کالای ایران، شرکت بورس خدمات گردشگری را راهاندازی کرد، اما تا بیمه نباشد چنین کاری امکانپذیر نیست.
ابراهیمبایسلامی: راهکار موجود تفاهمنامهی شرکت بیمه و صنعت گردشگری است. این مسئله بهتر است در حد مطالعه مدنظر قرار گیرد.
*لطفاً جمعبندی صحبتهای خود را بفرمایید.
ابراهیمبایسلامی: راهکار اصلی توسعة صنعت گردشگری و صنعت بیمه توجه به تجربة جهانی، دانش جدید و مقایسه با عملیاتی است که در دیگرکشورها در این دو صنعت انجام میشود، ما باید بیمه و گردشگری را در پارادایم شیفت قرار دهیم تا بتوانیم از وضعیت کنونی یعنی مرداب دانش و صنایع قدیمی پارادایمهای موجود خلاص شویم. اگر با اندیشه و مفاهیم موجود در صنعت گردشگری دست و پا بزنیم نمیتوان توسعهای متناسب با فرآیند جهانیشدن را انتظار داشت. فرآیند جهانیشدن الزامات خاص خود را دارد که توجه به بیمههای فراپستمدرن و سهولت در کارهای ICT به وجود آورده هست و میتواند فرصتهای بسیاری فراهم کند. بازار کنونی صنعت گردشگری به دلیل عدم وجود اقامتگاههای مناسب فعلاً در ایران محدود است که به تابعیت از آن بازاریابی بیمة گردشگری هم دچار محدودیت مضاعف میشود. درآمد اندک توجه به سفر بیمه، ضمانت، پوششهای حمایتی و نظام حمایتی را کمتر میکند، ما باید به نوآوری و خلاقیت به معنای مذکور یعنی برآوردن نیازهای هیجانی و سود سرشار در کار توجه داشته باشیم تا بتوانیم با استفاده از تکنولوژی و با مقتضیاتی در کشور وجود دارد صنعت گردشگری و بیمه را توأمان پیش ببریم. به دلیل ماهیت فرابخشی هر دو صنعت بیمه و گردشگری نیاز داریم سیاستگذاریهای کلان، همسطح سازی اطلاعات مسئولین عالیرتبه اتفاق افتد. یعنی بین فعالان بخش گردشگری و بیمه و مدیران سطح بالای که تصمیمگیر هستند تعامل بوجود آید، همچنین در تعیین استراتژیها و راهبردهای مشخص که از مهمترین مشکلات صنعت گردشگری است تسریع به عمل آید در ایران همچنان اولویتهای گردشگری به معنای تخصصی و کارشناسی مشخص و برشمرده نشده و به همین دلیل سرمایهگذاری در این صنعت از بابت تسهیلات، تشویقات و تسریعات لازم بلاتکلیف است. وقتی راهبرد نداشته باشید آدرسهای مشخصی بهویژه برای فعالیت بخش خصوصی در نظر نگرفتهاید، ما باید راهکاری بیندیشیم که با مشارکت مردم، بخش خصوصی و کارآفرینان که نگرشهای جدیدی به موضوع دارند آدرسهای معینی را برای این صنعت پذیرا باشیم. تا بدانیم که میخواهیم به کجا برویم از طرف دیگر برنامهریزی اهمیت ویژهای برای توسعة گردشگری دارد؛ بنده به عنوان عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری کشور اعلام میکنم هنوز برنامة و راهبرد مشخصی در صنعت گردشگری از ناحیة سیاستگذاران کلان نداریم و دچار سردرگمی و بیبرنامگی هستیم. در برنامة ششم توسعه مؤلفههایی مشخص شده که اولین آن تعیین راهبرد است و بعد از آن داشتن پیوستهای توسعة گردشگری برای باقی برنامهها ازجمله برنامههای عمرانی مورد توجه است. علاوه بر راهبرد و برنامه مشکل جدیتری تحت عنوان مدیریت و اجرا در صنعت گردشگری داریم. متأسفانه از ناحیة مدیریت استفادة بهینه از منابع، تعیین الویتها، مشخصکردن، معینکردن پروژهها و اجرا در شرایط کنونی دچار سردرگمی زایدالوصف هستیم که امید میرود با توجه به مسائل عنوان شده راهکارهای صحیح و مشخصی ارائه کنیم. در دانشگاه و هگتا این توفیق را داشته ایم که در سطح تئوری با توجه به مؤلفههای ششگانه و کارکردهای گردشگری و شناخت این موضوع و سطح دانش، با عنایت و خاصیت تجمعی دانش، دانش گردشگری دنیا را تقریباً مرور و خلاصه کنیم. بیزینسمدلها و بیزینسپلنهای غرب آسیا به ویژه کشوری مانند اماراتمتحدة عربی ــ با تأکید بر دبی ــ عمان، قطر و کشور ترکیه و همچنین کشورهایی که برای ما خاص بودند مانند مالزی و کشورهای شرق آسیا را داشته باشیم. ما براساس مطالعات بین المللی و کارشناسی برای توسعة صنعت گردشگری کشور آمادگی کامل داریم. یکی از ضعفهای جدی گردشگری صحبت مدیران در سطوح عادی و عامیانه است باید توجه داشته باشند که در اعلام گردشگری گل، کودک، غذا و... بر بومگردی نمیتوان بیش از حد تأکید داشته و خیلی در این زمینه مانور داد. تمام آنچه تحت عنوان بومگردی در خانههای روستایی امروز ایران انجام میشود کمتر از یک درصد ظرفیت گردشگری است. اکوتوریسم در دنیا براساس آخرین مطالعات حدود هشت درصد است و بومگردی Ecology حدود یک درصد. در زبان بسیاری از مسئولین و حتی وزراء و رؤسای سازمان کشور این مسئله طرح شده که به دلیل اصلاح و فقدان دانش و تخصص تخصص این مدیران است.
*لطفاً از زاویة دید خود به بیان راهکارها بپردازید؟
زمانی: بزرگترین مشکل و راهکار آموزش است. البته وقتی از این مسئله صحبت میکنیم تصورمان بر این است که مسافر و سرویسپرووایدرها، هتلها و ایرلاینها آموزشدیده هستند، اما بزرگترین راهکار آموزش و ایجاد اعتماد اتفاقاً در سرمایهگذاریها و ارگانهای کلان داخلی است. مثلا اگر بنده قصد داشتم در گلوگاه 70 ویلا بسازم مسلماً سرمایهگذاری راحتتری روی کارم انجام میشد تا زمانی که قصد تولید دانش و تکنولوژی را دارم. در صورتی که دانش و تکنولوژی باید با سهولت بیشتری پذیرفته شود، اما سرمایهگذاری روی مسائل فیزیکی مانند هتل، ویلا، ساختمان، زمین بیشتر دیده میشود. وقتی از اعتماد این ارگانها صحبت میکنیم به این معناست که بانکها میتوانند ایجاد اعتماد کنند.
جامعة ایرانی نیازمند انتقال دانش بیرونی به ایران و محلی کردن آن است، وقتی این دانش محلی شده و بر آن جامعه اعمال شود احساس نیاز به وجود میآید و با پدید آمدن احساس نیاز جامعه آموزشپذیر خواهد شد. در نهایت میتوان گفت راهحل مشکل فراهم کردن فضای یکپارچگیintegration شرکتهای داخلی و پس از آن یکپارچگی شرکتهای داخلی و خارجیست برای انتقال دانش و تجربه و در نهایت دسترسی به آموزش موثر.
*جمعبندی صحبتهای خود را بفرمایید.
بختیاری: نظر بنده با فرمایشات خانم دکتر متفاوت است، پیشنهاد میکنم افراد کارآفرین وفعالین مدیریتی در ایران در هر صنعتی این را مدنظر داشته باشند، میتوان بین دو راه یکی را انتخاب کنند؛ یا اینکه معطل حاکمیت باشند ــ مقصود تمام بخشهای حاکمیتی اعم از دولت، مجلس و... است ــ و نکتة بعدی اینکه هر کاری از دستشان بر میآید به درستی انجام دهند، اگر این رویکرد را قبول کنیم که نباید معطل حاکمیت ماند هر کسی برخورد متناسبی خواهد داشت. اگر قصد داریم کشوری با افکار ایدهآل باشیم نیاز به هماهنگی راهبردها در سطح ملی و کشور داریم، پس از آن همین هماهنگیها باید در سطح برنامهها محقق شوند و سپس در سطح بنگاهها و کسبوکارها و... تصور میکنم اگر پروژهای راهاندازی شود و گروه دیگر از آن حمایت کند و نهایتا منجر به طراحی محصولی جدید شود حاکمیت از آن جلوگیری نخواهد کرد.
در صنعت بیمه اولین نیاز درک درست از نیازمندیهاییست که در صنعت گردشگری وجود دارد، چون هر دو بهم نیاز دارند، صنعت بیمه قصد دارد حق بیمة بیشتری تولید کند و صنعت گردشگری نیز تمایل به تکمیل زنجیرة خدماتش دارد. پس ما شدیداً به مطلع بودن از یکدیگر نیازمندیم. اگر اطلاعات را بهدرستی پیدا کنیم منجر به طراحی محصول و یا پوشش جدید خواهد شد؛ بنابراین نیازمندیها را هم تأمین خواهیم کرد.
معتقدم ، بهتر است شرکتهای بیمه سرمایهگذاری کنند و در تعامل با صنعت گردشگری زیرساختها را فراهم نمایند ، اگر این دو صنعت نقاط مشترک یکدیگر را کشف کنند و به نیازهای یکدیگر آگاه شوند ، آنچه به عنوان اکوسیستم از آن یاد شد به صورت نهادی شکل خواهد گرفت که اتفاقاً نام آن نه بیمه است و نه گردشگری .