به گزارش خبرگو ،شب گذشته، پنجشنبه 16 فروردین، مهران مدیری در برنامه «دورهمی»، میزبان سروش جمشیدی بازیگر شخصیت قیمت شد.
جمشیدی در مورد زندگی شخصیاش گفت: «اصالتا یزدی هستیم اما متولدِ تهران. در زمان جنگ، در یزد مشغول تحصیل بودم و دوره دانشگاه به تهران آمدم.»
مدیری اشارهای به رتبه تک رقمی سروش جمشیدی کرد و گفت: «رتبه 9 کنکور شده آن هم در رشته برق!»
جمشیدی در مورد ورود به عرصه هنر هم توضیح داد: «پدرم کار تئاتر میکرد و اولین بار به واسطه کار او علاقهای در من شکل گرفت. به مرور نمایشنامه نوشتم و در مدرسه اجرا کردم و دغدغهام شد نمایش. برای همین خیلی بچگی نکردم.»
او ادامه داد: «زمانی که وارد دانشگاه شدم تئاتر برایم جدیتر شد و با بچههای یزد شروع به کار کردم. در آن جا یکی از تهیهکنندگان تلویزیون یزد مرا دید و از من برای حضور در یک برنامه ترکیبی دعوت کرد. سال 77 کار خود را شروع کردم و تئاتر، گویندگی، اجرا، نمایش رادیویی، منشی صحنه و... را تجربه کردم اما به جایی رسیدم که احساس کردم دارم درجا میزنم. به تهران آمدم و دوباره از صفر شروع کردم.»
جمشیدی درباره ویدئویی که برای تست بازیگری به دفتر مهران مدیری ارسال کرده بود، گفت: «در پشت صحنه سریال «در حاشیه» گروه کارگردانی ویدئویی از من گرفتند. من تنها خودم را معرفی کردم؛ راستش بیانگیزه بودم. چرا که سالها فرم بازیگری پر کرده بودم. آن قدر که شبها خواب فرم میدیدم اما سوالم این است که شما در من چه دیدید که با من تماس گرفتند؟!»
مدیری در پاسخ گفت: «اشتباه کردم. آن موقع جوانتر بودم. دوستانی که تست میدادند، عده زیادی بودند و در ویدئو خودشان را معرفی میکردند. زمانی که به سروش رسیدم گفتم این قنده.»
جمشیدی در این لحظه گفت: «حتی روز اولی که به دفترتان آمدم، دم در گفتید قند بیا تو.»
مدیری پیرامون ادامه کار در ژانر کمدی از سروش جمشیدی سوال کرد و او گفت: «دغدغهام کار کمدی است؛ البته دوست دارم کار جدی را هم تجربه کنم اما حس میکنم با توجه به علاقه مردم در کار کمدی موفقتر هستم.»
مدیری اشارهای به ترس سروش جمشیدی از آینده کرد و او پاسخ داد: «خیلی آدم ریسکپذیری نیستم. سعی میکنم به نتیجه کار فکر کنم و البته خیلی وقتها ضرر کردهام! در حال حاضر خیلی وسواس گرفتهام؛ پیشنهادهایی میشود و من خیلی دست به عصا راه میروم. از بیکاری به شدت میترسم و البته از این که یک روز کسی دوستم نداشته باشد! مردم و دوستان ما را دوست دارند اما روزی که از یادها برویم، روز خیلی سختی است.»
مدیری از ماجرای عاشق شدن جمشیدی سوال کرد و او گفت: «
واقعیت این است نمیشود عاشق نشده باشیم؛ در دوران نوجوانی برای همه اتفاق میافتد اما کسی عشق من را در نوجوانی جدی نمیگرفت؛ من در مهمانیها خیلی بانمک بودم و هیچ کسی جدیام نمیگرفت. به همین خاطر تصمیم گرفتم عشق خود را ابراز نکنم. اما بعد از مدتها متوجه شدم، اول باید دوست داشت و بعد عاشق شد و زمان شما را عاشق میکند. من از همسرم تشکر میکنم؛ در سالهایی که من بیکار بودم، او سر کار میرفت و همراهم بود. یک پسر پنج ساله ثمره این زندگی است.»
58242