به گزارش خبرگو ،یلند است. نیوزیلند در این زمینه تجربه موفقی دارد. اگر صندوقها خوب طراحی نشده باشند ورشکست میشوند. طراحی این صندوقها اصول و فرآیندی دارند. یعنی باید بدانیم با چه روندی چقدر از مردم پول گرفته شود و چقدر را دولت متقبل خواهد شد. معمولا در کشورهایی که اقتصاد کاملا خصوصی دارند دولت چیزی نمیپردازد و همه پول را مردم میدهند. در بعضی از کشورها مردم با مبلغ کم شروع میکنند.
صندوق دیگر در کشور ترکیه واقع است. صندوقی که بعد از زلزله 1999 به کمک بانک جهانی طراحی شد و مرکز آن در استانبول قرار دارد که عملکرد خوبی هم نشان داده است. در کشوری مانند کشور ما که دولتی و نیمهخصوصی است باید در یک فرآیند 10 یا 15 ساله مردم با مبلغ مشخص ماهانه شروع کنند و دولت در صندوق سرمایهگذاری کند. مانند صندوق تعاونی که در روستاها باز میکنند. بیمه یک صندوق تعاون برای کمک کردن است و زمانی موفق میشود که مبتنی بر ریسک باشد.
متاسفانه در ایران بحث صندوق سوانح بدون انجام مطالعات دقیق درحال شکلگیری است، که البته این شکلگیری هم بیش از 10 سال است که طول کشیده.
*در بحث زلزله چطور میتوان به پیشگیری از ریسک رسید؟
این همان بیمه ریسکمحور است. وقتی کسی بهعنوان سرمایهگذار یا سازنده اصول ساختوساز و ایمنی را بهدرستی رعایت کند، کمترین حق بیمه را پرداخت میکند. اما آن فردی که این اصول را رعایت نکرده و تخلفات فراوانی هم دارد باید نرخ بیمه بیشتری را پرداخت کند. فرض کنید اگر یک واحد مسکونی بهنوعی باشد که نه بشود در آن زندگی کرد، نه اجاره داد و نه فروخت مجبور هستیم برای استفاده از آن بیمه خریداری کنیم.
به عنوان مثال، در بیمه سلامت همه مردم یک نرخ بیمه میدهند. چه سالم باشم و رعایت اصول بهداشتی انجام شود، چه اینکه رعایت نشود. در نظام بیمهای صحیح فردی که اصول سلامت و بهداشت را رعایت میکند نسبت به افرادی که شاخصهای سلامتی را رعایت نمیکنند حق بیمه کمتری میپردازد.
لذا در این حوزه یک بخش سازنده مسکن و دیگری هم استفادهکننده مسکن است. هزینه یک ساختمان ایمن با ساختمان ناایمن فرق یک یا 2 درصدی دارد. کسی که قوانین را نادیده میگیرد حدود 2 تا 3 درصد در کل هزینه کمتر میپردازد، برای ساختمانهای خیلی مهم حدود 5 درصد و برای بیمارستانها حدود یک درصد است. چرا با وجود این هزینه کم برای حفظ جان و مال توجه نمیکنیم، چون تفکر ما و زندگی ما ایمنمحور نیست.
*چطور میشود مسئولیتپذیری را در سطوح دولت و ملت بیشتر کرد؟
چندین عامل وجود دارد. نخست دولت است که باید مطمئن شود قوانینی که وضع میشود پیاده و عملی میشوند. دوم کسی که خلاف قانون فعالیت میکند باید هزینه آن تخلف را بپردازد. تا زمانیکه متخلف موفق است و متاسفانه بوده، افراد به سراغ تخلف میروند. اگر فردی تخلف کرد باید بهگونهای تنبیه شود که دیگر سراغ تخلف نرود. ببینید در ژاپن چیزی بهعنوان تخلف در ساختوساز تقریبا وجود ندارد و این موضوع معنی ندارد. چراکه اگر کسی این تخلف را انجام دهد بهشدت تنبیه خواهد شد. وقتیکه فردی بداند قوانین اجرا میشوند تخلفی مرتکب نخواهد شد.
ما در ایران مشکل قوانین و دستورالعمل نداریم، مشکل اصلی ما عدم اجرای قانون است و قانونشکنی بعضا باعث افتخار یا زرنگی تلقی میشود و افرادی که متخلف هستند مجازات نمیشوند. اما مردم زبان پول را خوب میفهمند. من باید بهجای اینکه بهظاهر ساختمان توجه کنم به ایمنی آن توجه کنم. باید هر چیزی که استفاده میشود بیمه داشته باشد. *یعنی من در خانهای که بیمه ندارد مستقر نشوم.
چرا پراید در ایران مصرف میشود اما در دنیا نمیشود؟ چون درجاهای دیگر اگر کسی بخواهد سوار پراید شود باید آنچنان حق بیمه سنگینی بپردازد که ترجیح میدهد این کار را نکند. اما وقتی در ایران ارزانترین حق بیمه برای پراید است خب بدیهی است تقاضا برای این خودرو بیشتر میشود.
*در کدام حوادث بیمه بهطور کامل خسارتها را پرداخته است؟
در زلزله نیوزیلند بیمه خسارت را بهطور کامل پرداخت کرده است. دولت کمکهای اولیه بعد از حادثه را انجام میدهد ولی پولی برای جبران خسارت پرداخت نمیکند. در زلزله منجیل، بم و... شاهد بودیم که بعد از حادثه دولت گفت چند میلیون کمک میکند و چند میلیون هم وام میدهد. دولت باید چند میلیون کمک کند اما تعدادی از وامهایی که دولت پرداخت کرده برگشتی نداشته است. یعنی آن مبلغی را که دولت بهعنوان وام میدهد باید بیمه آن را پرداخت کند. اینجاست که دولت بیمهگر مجانی میشود. وقتی دولت مجانی من را بیمه میکند چرا باید خودم را بیمه کنم. وقتی برای ریسکهایی که میکنید هزینه بالایی باید پرداخت شود میزان حرکات ریسک شما خیلی کم میشود. صنعت بیمه ما بهروز نیست و قدیمی است، با چانهزنی بیمه میکنند. با اکثر مدیران بیمهای صحبت شده تا بیمههایشان براساس ریسک باشد، همه قبول دارند اما تا زمانیکه مبنا براساس فروش بیمه و رقابت براساس فروش بیمه است، نمیتوان کاری کرد.
جالب است وقتی هم میگوییم دانش آن وجود دارد میگویند خریداری وجود ندارد حتی اگر سرمایهگذاری کنیم. شرکتهای بیمهای از وضعیت حال حاضر راضی نبوده و صنایع دیگر نیز از بیمهها راضی نیستند. مردم و دولت نیز هم رضایت ندارند. چون بیمه ما با دانش روز عجین نیست. دانش آن وجود دارد اما بازار بیمه ما نیازی به این دانش احساس نمیکند. ما در کشور یک بخش دانش و یک بخش عمل و استفاده از آن دانش را داریم. امروز نمیتوان ردپایی از علم را در زندگی مردم مشاهده کرد. تولید علم در ایران بالا است اما این تولید علم در زندگی مردم چقدر جریان دارد؟ ردپای علم را نه در قوانین میتوان دید و نه در زندگی مردم. در ژاپن علم در سیاست، قوانین و زندگی مردم به شکلی پیاده میشود که در اروپا و آمریکا هم بدین شکل مورد استفاده قرار نمیگیرد.
علما و اساتید باید علمی را تولید کنند که قابل پیاده کردن در زندگی مردم باشد. ما در زمینه علم زلزله جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم اما دستگاههای اجرایی که باید از این علم استفاده کنند، بهرهای نمیبرند. علتش هم این است که برای ما ارزشی قائل نمیشوند. در توسعه شهر تهران ردپای محکمی از علم و دانش وجود ندارد چرا که شهردار، شورای شهر و... خودشان را تقریبا بینیاز از علم میدانند. متاسفانه هم مسئولان و هم مردم خودشان را از علم بینیاز میدانند.
به نظر من بیمه در کشور باید علم محور و قویتر شود. شرکتهای بیمه ما باید از بیمهگذاریهای سنتی خارجشده و به سمت بیمهگذاری مبتنی بر ریسک بروند، اگر بخواهند در درازمدت موفق باشند.میتوان با قطعیت گفت که در صورت بروز اتفاق بزرگی در کشور تمام شرکتهای بیمه ورشکسته خواهند شد.
منبع:ریسک نیوز