به گزارش خبرگو ،زندگی اسفبار خوزستانیهای پای ثابت اخبار در چند دهه گذشته بوده است. تجاوز و حمله رژیم بعث عراق، هجوم ریزگردها، قطع آب و برق آنهم در اوج فصل گرما، خشکی مزارع و بایر شدن دو میلیون هکتار نخلستان، فاجعهای بهنام سد گتوند و شوری آب کارون؛ همه این مشکلات از بهشت ایران زمین جهنمی برای ساکنان آن ساخته است.
خشکسالی و ریزگردها، موجب درگیری مسئولان خوزستان با برخی مدیران کشور شده است. درگیری چند روز گذشته رییس سازمان حفاظت محیط زیست با نمایندگان خوزستان نمونه بارزی از این اختلافات است که البته بیش از بحثهای گذشته، جنجال و حاشیه بهدنبال داشته است. چرا که عیسی کلانتری در نامهای با انتقال آب از سرشاخههای کارون بهدلیل مازاد آب در خوزستان موافقت کرده بود.
سوال از رییس جمهور بهخاطر آب خوزستان
پس از ماجرای درگیری لفظی عیسی کلانتری با نمایندگان خوزستان، برخی از نمایندگان خواستار برکناری یا استعفای عیسی کلانتری از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست شدند. گویا حاشیههای این درگیری به پایان نرسیده و به سوال از رییس جمهور نیز رسیده است.
مجید ناصرینژاد، نماینده شادگان در مجلس از پیگیری طرح سوال از رییس جمهور بهدلیل اقدامات غیرکارشناسانه رییس سازمان حفاظت محیط زیست خبر داده است. ناصرینژاد به ایسنا گفته است:«اگر خوزستان «آب مازاد»دارد چرا تالابها و نخلستانها، خشک شدهاند؟ همچنین تنها دلیل وجود ریزگردها در خوزستان تبدیل شدن مزارع کشاورزی به صحرا در پی بیآبی در خوزستان است.. اگر ما در خوزستان«آب مازاد» داریم چرا به کشاورزان مجوز برداشت آب داده نمیشود؟در حال حاضر نه تنها جنوب خوزستان بلکه شمال خوزستان از جمله ایذه، باغملک و بهبهان نیز دچار کمآبی شدهاند.طبق شنیدههای جدید رییس سازمان حفاظت محیط زیست نه تنها مجوز انتقال آب به رفسنجان را صادر کرده بلکه به سایر طرحهای انتقال آب خوزستان که در سالهای گذشته مجوز نگرفتهاند و متوقف شده بودند، مجوز داده است.»
آب هست، مدیریت آب نیست!
همچنین عیسی کلانتری نیز درباره نامهای که در آن به مازاد آب در خوزستان اشاره کرده، گفته است:« من گفتم در خوزستان آب هست، آب زیاد هم هست؛ ولی مدیریت آب نیست. بهجای اینکه در هر هکتار ٢٣ هزار مترمکعب برای نیشکر استفاده کنند، ٣٤ هزارمترمکعب آب مصرف میکنند. بهجای اینکه پنج هزار مترمکعب در هکتار برای گندم استفاده کنند، ١٢هزار مترمکعب استفاده میکنند. وزارت جهاد کشاورزی رسما در ،سیاستهایش اعلام کرده است خوزستان جای کشت برنج نیست اما یکمیلیاردو ٢٠٠میلیون مترمکعب صرف کشت برنج میشود. مگر کل دعوای انتقال آب از کارون به دیگر استانها چقدر است؟ ٧٠٠ میلیون مترمکعب! اما ما سه میلیارد و صد میلیون مترمکعب در خوزستان آب هدر میدهیم».
غبار فراموشی بر تالاب و رودخانههای خوزستان
بحران در مدیریت منابع آبی کشور بیش از بحران آبی به ایران آسیب وارد کرده است. مدیریت اشتباه که توسعه صنایع آببر بهویژه در فلات مرکزی، توسعه کشاورزی به شیوه سنتی را اولویت خود قرار داده است. و برای تامین آب مورد نیاز کشاورزی و صنایع بهنام شرب پروژههای انتقال آب یا سدسازی را اجرا کرده است. سرانجام توسعه ناپایدار بحران در خوزستان است. سالهاست که غبار فراموشی بر منابع آبی خوزستان نشسته است. درحال حاضر بخش بزرگی از تالاب شادگان، هورالعظیم و رودخانه یراهی خشک شده است. وضعیت کرخه نیز نگرانکننده است. سرشاخههای آن بهسوی هورالعظیم خشک شدهاند.
حال و روز کارون بسیار بد است
کارون، پرآبترین و بزرگترین رودخانه ایران است. کارون از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم عبور کرده و در منطقهای به نام گتوند وارد دشت خوزستان میشود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم میشود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل میشوند. مهمترین شاخهفرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون ملحق میشود. براساس آمار 10 درصد از آب کارون به کشت و صنعتها اختصاص یافته است و این حقابه حتی در دوران خشکسالی و کمآبی تغییر نیافته است.اما در این سالها پروژههای بسیاری همانند سدسازی و انتقال آب در سرشاخههای کارون اجرا شدهاند که موجب کاهش آب ورودی به کارون شده است. درگذشته حجم آب در رودخانه کارون 20 میلیارد مترمکعب بوده اما در سالهای اخیر به 14 میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است.
نفسهای تالاب شادگان به شماره افتاده است
تالابهای خوزستان نیز حال و روز خوشی ندارند. آنها نیز همانند رودخانههای خوزستان نفسهای آخر خود را میکشند. یکی از این تالابها شادگان است. احداث هشت سد درحوضه آبریز تالاب شادگان آن را به ورطه خشکی کشانده است. حجم آب شیرین ورودی شادگان بهدلیل کاهش نزولات جوی، خشکسالی و ذخیره آب در پشت سد ماورن کاهش چشمگیری داشته است. کاهش آب شیرین موجب تغییر اکوسیستم تالاب شده است. آبهای شور و نیمهشور شادگان نیز که از طریق جزر و مد دریا و کارون تامین میشد، بهشدت کاهش یافته است.
اما کاهش آب ورودی به شادگان همه ماجرای آن نیست، بلکه ورود پسابهای صنعتی به تالاب نیز مشکل دیگر شادگان است. همچنین دپوی زبالههای شهری و بیمارستانی نیز بلای جان شادگان شده است.درحال حاضر شادگان از زهاب نیشکر تغذیه میشود. حقابه شادگان نیز از رودخانههای خوزستان اختصاص داده نمیشود و علت اصلی خشکی آن همین مساله است.
آبگیری هورالعظیم با پساب آلوده
یکی دیگر از تالابهای خوزستان هورالعظیم است که در ایام انتخابات خبر آبگیری آن تاثیر مثبتی برای روحانی درپی داشت. اما بهگفته فعالان محیط زیست برخلاف ادعای مسئولان استانی و کشوری تنها پساب کشاورزی و فاضلاب عاید هورالعظیم شده است و این آبگیری صرفا سیاسی بوده تا محیط زیستی.ناصر عبیات فعال محیط زیست در خوزستان درباره آبگیری هورالعظیم گفت:« پساب انتقالی به هورالعظیم حاوی فلزات سنگین و شیمیایی است. در هیچ کشوری تالابها را با پساب کشاورزی یا فاضلاب آبگیری نمیکنند، اما در ایران بهراحتی این اتفاق رخ میدهد.آبگیری با پساب و فاضلاب غیربهداشتی و غیرمنطقی است که سلامت مردم را بهخطر میاندازد.»
عبیات با تاکید بر اینکه آبگیری هورالعظیم با پساب کشاورزی اشتباهی زیست محیطی است، بیان کرد:« هنگامیکه آبگیری از طریق پساب نیشکر انجام میشود؛ با تبخیر آب، تاثیرات بسیار نامطلوبی روی محیطزیست منطقه خواهد گذاشت. متاسفانه بسیاری از آبزیان منطقه که ماهیهای نادر و بومی را تشکیل میدهند؛ بهدلیل شوری آب درحال انقراض هستند».
عبیات درباره عوامل خشک شدن هورالعظیم میگوید: «در سال 1361 مساحت هورالعظیم بیش از 90 هزار هکتار بوده است اما پس از روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم متاسفانه شرکت نفت تا آزادگان امتداد پیدا کرد و عامل اساسی خشکشدن هورالعظیم بود».تفکر سازهای در مدیریت منابع آبی بلای جان کشور شده است. بحران آبی و خشکسالی ایران نتیجه همین غلبه تفکر سازهای است. چند سال اخیر کشمکشهای بسیاری برای ثبت هورالعظیم در کنوانسیون رامسر وجود داشته است. عبیات در اینباره گفت:« متاسفانه مسئولان از این مساله غافلند و وزارت نیرو نیز مانع ثبت هورالعظیم در کنوانسیون رامسر شده است. آنها نمیخواهند هورالعظیم ثبت بینالمللی شود، چرا که اگر این اتفاق رخ دهد؛ وزارت نیرو مجبور به اختصاص حقابه آن خواهد شد. وزارت نیرو باید حقابه هورالعظیم از سد کرخه را بدهد اما میزان آبی که بهاسم حقابه هورالعظیم اختصاص میدهند، صرف کشاورزی میشود. آنها حقابهای جدا برای تالاب هورالعظیم اختصاص نمیدهند».
سخن آخر
در روزگاری که سهم ایران از ریزشهای جوی تنها یک سوم میانگین بارندگی جهان بوده و میزان تبخیر و تعرق نیز با آماری نزدیک به سه برابر میانگین جهانی است، نمیتوان از سدهای بزرگ انتظار معجزه داشت!
امروز شرایط اقلیمی خوزستان درحال تغییر و حرکت به سمت بیابانی شدن است.هنگامی که شتابزده به سمت توسعه ناپایدار گام برداشتیم، این فاجعه را برای خوزستان رقم زدیم. امروز کشورهای توسعه یافته با برنامهریزی درست و آینده محور از منابع آب خود حفاظت کرده اند و حتی در کشورهایی همچون کانادا که منابع آب در خطر نیست، میلیونها دلار برای حفظ و نگهداشت آن از طریق جامعه علمی هزینه کرده اند و با داشتن برنامههایی خردمندانه و بر اساس شناخت از شرایط درپی حفاظت هر چه بیشتر از منابع جنگلی خودهستند. علت این آیندهنگری شرایط اقلیمی زمین است که بهدلیل فعالیتهای انسان ساخت، افزایش جمعیت و تخریب منابع پیچیده و غیرقابل پیشبینی شده است. اگر شرایط اینگونه ادامه یابد، روزی خواهد رسید که نفت نیز خوزستان را نجات نخواهد داد! و مهاجرت اجباری تنها گزینه پیش روی مردم جلگه خواهد بود.
منبع:اقتصاد آنلاین