به گزارش خبرگو ،این در حالی است که حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، به اروپا مهلت داده تا تضمین اجرائیشدن برجام را به ایران بدهد؛ تضمینی که بهوضوح به دنبال متقاعدکردن بنگاههای بزرگ اقتصادی برای همکاری با ایران در شرایط تحریمهای یکجانبه آمریکاست، اما اینکه اروپا چگونه میخواهد خسارت ناشی از نافرمانی بنگاههای اقتصادی خود را از تحریمهای آمریکا بپردازد، پرسشی است که اروپا زمان زیادی برای پاسخدادن به آن ندارد. در همین روزها، وزیر نفت ایران از تأثیرپذیری ناچیز صادرات نفت ایران از این تحریمهای ظالمانه خبر میدهد؛ حرفی که البته کارشناسان چندان با آن موافق نیستند. بااینحال به نظر میرسد وزارت نفت، راهکارهایی برای جلب رضایت مشتریان خود در نظر داشته باشد و به فکر جایگزینی مشتریان خود باشد. در شرایطی که شیلاویل آمریکا، عربستان و امارات برای پرکردن جای ایران در بین مشتریان نفتی خود، دندان تیز کردهاند و آژانس بینالمللی انرژی در مورد برهمخوردن بازار نفت هشدار میدهد و احتمال جنجالیبودن دوره بعدی اجلاس اوپک میرود، ایمان ناصری، مدیرکل خاورمیانه مؤسسه مشاوران بازار نفت و گاز FGE آمریکا از راهکارهایی میگوید که ایران میتواند برای روبهروشدن با این مصاف در پیش بگیرد؛ تخفیف، طولانیکردن دوره بازگشت پول و رایزنی با خریدارانی که اکیدا ارتباط مالی با آمریکا ندارند. به گفته او: «این نوع خریداران کم پیدا میشوند و بیشتر از هرجایی در چین میتوانیم دنبال این افراد بگردیم». او البته تأکید میکند که در شرایط کنونی به دلیل همراهی اروپا، با دوران قبل از تحریمها فاصله داریم و به همین دلیل پیداکردن جایگزین هم احتمالا سادهتر خواهد بود.
با توجه به خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریمهای نفتی ایران در مهلت 180روزه، پیشبینی میکنید کدام کشورها از آن تبعیت کرده و کدام تبعیت نمیکنند؟
فکر میکنم اغلب تحلیلگران و ناظران بازار بر این عقیده هستند که اغلب خریداران نفت ایران از این تحریمها تبعیت میکنند و این اتفاق، به دلیل برآورد هزینه فایده است که میخواهند هزینههای تحمیلی بر بنگاه اقتصادی خود را کاهش دهند. البته فراموش نکنیم باید برخی خریداران را بهویژه در آسیا و چین تا حد زیادی جدا کرد. این تحریمها، تحریمهای یکجانبه آمریکاست و تنها کسانی واقعا اجبار در اجرای آن دارند که به نوعی با آمریکا در ارتباط باشند؛ کشورهایی که ارتباط مالی با آمریکا دارند یا دارایی و مستغلات یا نمایندگی در آمریکا دارند و احتمال فریز منابعشان وجود دارد و وزارت خزانهداری آمریکا میتواند آنها را تنبیه مالی کند. شرکتهای کوچک و مستقل که هیچ ارتباطی با آمریکا ندارند کمتر نگران هستند که مورد تحریم قرار گیرند و میتوانند همچنان به همکاری با ایران ادامه دهند. در دوره قبل هم اغلب شرکتهایی که با ایران مراودات نفتی و مالی داشتند، شرکتهای مستقل کوچک بودند که عمدتا در چین حضور داشتند، زیرا شرکتهای بزرگ نفتی هر کدام به نحوی درگیر با تحریمهای آمریکا خواهند بود. انی ایتالیا هم یکی از این شرکتهای بزرگ است که حتما وابسته به سیستم مالی آمریکاست و تصمیم خود را برای قطع همکاری با ایران اعلام کرده است.
توتال که از اولین شرکتهایی بود که پس از امضای قرارداد برجام به ایران آمد هم مانند انی ایران را ترک میکند؟
به احتمال قوی توتال هم همین کار را انجام دهد، البته توتال قطعا تلاش میکند تا از معافیت آمریکا برخوردار شود، اما بعید میدانم راه به جایی ببرد. این را از آنجا میتوان فهمید که وقتی قرارداد فاز 11 پارس جنوبی در قالب کنسرسیوم با رهبری توتال منعقد شد، برای اینکه این مشکل را کم کند، اعلام کرد از منابع مالی داخلی استفاده میکنم. ممکن است این اقدام توتال مشکل این شرکت را کمی برطرف کند که مجبور نباشد با بانکها و مؤسسات مالی مذاکره کند تا رضایت دهند با خود را در معرض جریمه قرار دهند، اما شرکتی که داراییها و مناسبات مالی با آمریکا دارد حتی اگر از منابع مالی خود استفاده کند، میتواند مشمول جریمههای تحریمهای برگرداندهشده شود و خود را در معرض جریمههایی که هنوز باید از سوی آمریکا اعلام شود، قرار دهد اما ممکن است توتال به دلیل فشارهایی که از سوی عربستان و امارات به طور غیرمستقیم به آن وارد شود، هم تصمیم به خروج از این قرارداد بگیرد. میدانید که توتال یکی از شریکهای بزرگ نفتی در عربستان و امارات است و این دو کشور بهطور علنی خوشحالی خود را از بازگرداندن تحریمها اعلام کردهاند.
ادعای عربستان و امارات مبنی بر پرکردن جای ایران در تولید نفت تا چه اندازه مبنای واقعی دارد؟
این دو کشور قطعا برای تولید نفت بیشتر برای پرکردن جای ایران اقدام میکنند و حتی عربستان بهتنهایی میتواند جایگزینی تمام صادرات ایران را که مورد تحریم قرار میگیرد، پوشش دهد. هنوز باید آمریکا اعلام کند که چه هدفی را برای کاهش صادرات در پیش خواهد گرفت. در دوره قبلی در فرمان اجرائی اوباما، 20 درصد کاهش خرید در دوره اول و 20 درصد در دورههای بعدی مطرح شده بود، اما این بار هنوز اعلام نشده ترامپ چه میزان کاهش را هدف قرار میدهد و از چه معیاری استفاده میکند و فرضا 20 درصد کاهش از چه زمان و چه حجمی را ملاک قرار میدهد؛ اگر قبل از شروع تحریمها که آوریل می باشد، ایران هوشمندانه و محاسبهگرانه، صادرات این دو ماه را بالاتر از ماههای قبل انجام داده است و تصور نزدیک به یقین این است که این میزان صادرات نمیتواند پایدار باشد، زیرا مقدار بسیار زیادی از آن از ذخایر نفتی ایران صادر شده است و نمیتواند در ماههای آینده ادامه پیدا کند. اما این سطح مقایسه را برای اعمال تحریمها بالا میبرد. در هر حال باید منتظر بود تا مشخص شود این تحریمها از چه زمانی هدف آمریکا بوده و دستورالعمل آن برای خریداران نفت چه خواهد بود. بنابراین حتی اگر در نظر بگیریم مرحله دومی هم در کار باشد، پیشبینی میشود چیزی حدود 500 هزار تا یک میلیون بشکه در روز در مرحله اول و در مرحله دوم تا یکونیم میلیون بشکه در روز خواهد بود. این ارقام بهراحتی قابل جبران از سوی عربستان خواهد بود، زیرا ظرفیت مازاد عربستان بیش از یکونیم میلیون بشکه در روز است. امارات و کویت هم بین 100 تا 300 هزار بشکه در روز ظرفیت دارند و حالا مشخص نیست عربستان به تنهایی دست به این کار میزند یا امارات و کویت هم در بخشی از آن مشارکت خواهند کرد. همینطور روسیه و شیلاویل آمریکا هم ظرفیت مازاد دارند و میتوانند این خلأ را پر کنند. اینکه این مسئله چگونه در توافق اوپک مبنی بر کاهش تولید عملی خواهد بود، خیلی واضح نیست و باید منتظر دور بعدی اجلاس اوپک بود که به نظر میرسد چندان اجلاس جالبی نیست، زیرا ایران و عربستان دوباره در موقعیت رودرروی هم قرار خواهند گرفت.
ایران اعلام کرده مشکلی برای تحریمها نداشته و مشتریان ثابت خود را دارد. آیا ایران خواهد توانست با موفقیت این تحریمهای نفتی را پشت سر بگذارد؟
تا حدودی توانایی نسبی برای تولید مقدار مجاز بعد از تحریمها برای ایران وجود دارد؛ اما باید دید شرکتی که مشتری نفت ایران است، آیا در معرض نظام مالی و بانکی آمریکا قرار دارد یا خیر. اگر هست، ایران که نمیتواند جبران جریمه این شرکتها را بکند. باید دید آیا دولتهای این شرکتها که حمایت خود را از برجام اعلام کردهاند، این تضمین را به تکتک شرکتها میدهند که اگر آمریکا آنها را جریمه کرد، خسارت آنها را جبران کند؟ احتمالا خیر؛ بنابراین تصمیمگیری نهایی برای هزینه ریسک برعهده شرکتها خواهد بود.
آیا ایران میتواند مشتریان نفتی خود را در شرایط تحریم برای فروش نفت تغییر دهد و جابهجایی داشته باشد؟
در زمان اعمال تحریمها، ایران بخشی از خرید مشتریان را مطابق آنچه آمریکا بهعنوان ملاک جریمه اعلام میکند، قطعا از دست میدهد. این بخش جایگزین میشود با مشتریانی که حاضر هستند یا با یک تخفیف بیشتر یا تسهیلات خرید یا پرداخت 90روزه یا طولانیتر این کار را انجام دهند. یا کسانی که بههیچوجه ارتباط مالی با آمریکا ندارند. این نوع خریداران کم پیدا میشوند و بیشتر از هر جایی در چین میتوانیم دنبال این افراد بگردیم. این همان شرایطی است که در دوره تحریمهای قبلی داشتیم. البته فراموش نکنیم که مشکل اینبار کمتر است؛ از این لحاظ که دفعه قبل اروپاییها هم واردات و خرید خود از ایران را صفر کردند؛ اما اکنون مطابق تحریمهای جدید آمریکا وارد عمل میشوند و نه بیشتر. بههمیندلیل پیداکردن جایگزین هم احتمالا سادهتر خواهد بود.
آژانس بینالمللی انرژی هشدار داده تحریم ایران تعادل بازار نفت را برهم میزند. نظر شما درباره این پیشبینی چیست؟
از نظر فنی این تحلیل کاملا درست است. بههرحال وزنه بزرگی در طرف عرضه یا تقاضای نفت اگر از بازار حذف شود، تعادل بازار به هم خواهد خورد. نکته مهمتر آن است که چقدر طول میکشد این تعادل به بازار برگردد و امکان بازگرداندن تعادل از طرف بازیگران فعلی وجود دارد یا خیر؟ فکر میکنم امکانش بهراحتی وجود دارد و مجموعه کسانی که بهسرعت اعلام آمادگی کردهاند، تعادل را به بازار برمیگردانند. نوع نفت فرق میکند؛ اما درهرحال نفت شبیه به ایران را جایگزین خواهند کرد؛ اما عربستان، کویت و امارات نفتهای مشابه نفت ایران دارند که میتوانند تعادل را به بازار برگردانند. راهحل برای برگرداندن تعادل در صورت حذف بشکههای نفت ایران این است که اوپک اعلام کند سقف تولید را به اندازه حذف بشکههای نفتی ایران با همکاری اعضا بالا ببرد. با این اوصاف، به نظر میرسد تحریم نفت ایران، اثر چندانی روی دو طرف عرضه و تقاضا و قیمت نفت نخواهد داشت و با واکنشهای احتمالی از این سه بازیگر (عربستان، امارات و آمریکا) میتواند اثرات را از بین برده یا تضعیف کند.
قیمت نفت در بازار روند صعودی به خود گرفته است. با توجه به افت قیمت تا 29 دلار در سال 2016، چگونه شاهد این بازگشت بودیم؟
روند صعودی قیمت نفت به تصمیم اوپک در پایان سال 2016 و کاهش سقف تولید اوپک به میزان یکمیلیونو 800 هزار بشکه در روز برمیگردد. این توافق، موفقترین توافق در تاریخ اوپک تا به امروز از دو نقطه نظر بوده است؛ یکی به دلیل طول همراهی اعضای اوپک با این تصمیم که معمولا کوتاهمدت بوده و پس از چند ماه به محض آنکه این تصمیم بر بازار اثر میگذاشت، اعضا آغاز به تقلب کرده و از سقف خود بیشتر تولید میکردند. دوم، همراهکردن تولیدکنندگان غیراوپک با این مدیریت بازار بود. آن هم مهمترین عضو تأثیرگذار یعنی روسیه که تا پیش از اینبار، 11 تا 12 بار قول داده بود که با تصمیم اوپک همراهی میکند؛ اما چنین نکرده بود. این مسئله، مهمترین عامل روند صعودی بازار نفت بوده؛ اما متعاقب این تصمیم، اتفاقات مهم ژئوپلیتیکی هم رخ داد که این روند را تحریک کرده است. از منظر تقاضا هم، تقاضای بیش از حد انتظار بهویژه چین در سال 2017 و کماکان در نیمه اول سال 2018 در روند افزایش قیمت مؤثر بوده است.
ترامپ در توییتی به تصنعیبودن قیمتهای بالای نفت پس از جلسه کمیته مانیتورینگ اوپک اشاره کرد. آیا این صحت دارد؟
فکر نمیکنم این قیمتها تصنعی باشند. این واژه زمانی میتواند صحیح باشد که اوپک یا حتی اوپک به همراه اعضای غیراوپک در این توافقنامه، هدفگذاری قیمت را ملاک قرار میدادند و سقف تولید را شناور در نظر میگرفتند؛ اما هدفگذاری قیمت نبود؛ بلکه عرضه و تقاضا و ازبینبردن مازاد عرضه در بازار بود. قیمت برایند و نتیجه نگاه بازار به وضعیت عرضه در برابر تقاضاست. آقای ترامپ باید متوجه باشد که تمام بازیگران در این بازار، به طور کمابیش یکسان در این قیمت زاییده بازار نقش دارند و حتی تولیدکنندگان نفت آمریکا که در مجموع بیشتر از بسیاری از اعضای اوپک نفت تولید میکنند هم، همانقدر در مقابل این قیمت مسئول هستند که اعضای اوپک و غیراوپک مسئول هستند. حتی مصرفکنندگان بزرگ مانند چین و هند هم در این راستا اثرگذار هستند و اگر مصرفشان را تغییر دهند، میتواند روی قیمت اثرگذار باشد.
آیا این افزایش قیمت نفت پایدار است؟
این افزایش قیمت در کوتاه و میانمدت پایدار است؛ زیرا تمام پارامترهایی که روی قیمت اثرگذار هستند یا به طور غیرمستقیم روی عرضه و تقاضا و به تبع آن روی قیمت اثر میگذارند، همه پیشنهاد میکنند که این وضعیت بازار متعادل یا به عقیده برخی بازار تحت فشار امروز، کماکان در مدت یک سال آینده با همین محدوده قیمتی ادامه داشته باشد. حتی عواملی که میتواند اثر افزایشی روی قیمت داشته باشند، بیشتر است؛ بنابراین آنچه بهصورت بنیادین عرضه و تقاضا به ما نشان میدهد، آن است که در شش تا 12 ماه آینده قیمت در همین بازه 70 تا 80 دلار نوسان میکند و حتی در ماههای آینده (تابستان) که در مراکز اصلی تقاضا مانند آمریکا و خاورمیانه بهدلیل تعطیلات و گرما بالا میرود، سبب میشود قیمت حتی به 80 دلار هم برسد. علاوه بر آنکه عوامل ژئوپلیتیک میتواند حتی اثر بسیار بیشتری از عوامل بنیادین (عرضه و تقاضا) داشته باشد که یکی از اینها، تصمیم رئیسجمهوری آمریکا مبنی بر خروج از برجام است.
تحولات سیاسی تا چه اندازه به افزایش بیشتر قیمت نفت منجر خواهد شد؟ تصمیمگیری درباره برجام، سوریه و ... .
تحولات سیاسی تأثیر بیشتری میتواند بر بازار بگذارد. بازیگران عرضه نفت که روی قیمتها اثرگذار هستند اکنون از تنشهای ژئوپلیتیک اثر پذیرفتهاند و بههمیندلیل اکنون قیمتها کمی بیشتر از حد نرمال است، اما اثر اصلی زمانی است که بازیگران این عرصه، عرضه و تقاضا را بهطور معناداری تغییر دهند. حمله به سوریه کمی احساسات بازیگران بازار نفت را برانگیخت و اثر احساسی داشت، اما چون اثری روی عرضه و تقاضا نداشت، زودگذر بود و اثر آن از بین رفت. وقتی اتفاقی میافتد و خبری منتشر میشود بازیگران آینده یا همان بازیگران کاغذی، اخبار را تفسیر میکنند که چگونه روی قیمت اثرگذار خواهد بود و درباره آن تصمیم میگیرند که چگونه روی قیمت اثر بگذارند.
قیمتها در 2018 در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟
به نظر میرسد براساس پیشبینیها قیمتها بین بازه 70 تا 80 دلار در هر بشکه باشد. این پیشبینی براساس عرضه و تقاضاست، اما بر اثر اتفاقات دیگر ژئوپلیتیک میتواند رو به بالا هم حرکت کند. تنها عاملی که میتوانست قیمتها را کاهش دهد این بود که تحریمها بر ایران اعمال نشود و اوپک هم سقف تولید را آزاد کند و به سمت بالاتر ببرد و اجازه دهد یکی، دو میلیون بشکه نفتی که از بازار خارج شده، برگردد؛ اما عوامل اثرگذار بر افزایش قیمت نفت کماکان وجود دارد مانند سرعت روند کاهشی تولید نفت ونزوئلا، ریسک خروج نفتهای لیبی و نیجریه که همیشه وجود دارد. همه این موارد قیمتها را تقویت میکند تا تضعیف.
پیشبینی قیمتها تا 300 دلار هم یکی از مواردی است که برخی کارشناسان این روزها به آن اشاره میکنند. نظر شما در این زمینه چیست؟
فکر میکنم این موضوع صرفا یک شایعه است و صحت ندارد. همانطور که گفتم قیمت نتیجه عرضه و تقاضاست و هنوز مازاد عرضه کنترل شده است، اوپک و غیراوپک توافق دارند و کشورهای اثرگذار مانند عربستان و نفت شیل آمریکا در قیمتهایی بسیار پایینتر از این روند ادعایی، نفت خود را عرضه میکنند