به گزارش خبرگو ، و به نقل از سیناپرس، داروی موسوم به هَلوسینوژنیک (hallucinogenic) از گروه داروهای هالوژنیک، یکی از داروهای توهمزای بسیار قدرتمندی است که مصرفکنندگان اعتقاد دارند تأثیرات آن را نمیتوان توصیف کرد.
یکی از گونههای این دارو «N,N-Dimethyltryptamine» نام دارد که بهطور مختصر بانام DMT شناخته میشود. به اعتقاد بیشتر مصرفکنندگان این دارو، احساس ناشی از مصرف آن درواقع، سفری بسیار شدید و انتزاعی است و تلاش برای نوشتن آن اساسا بیمعنی است.
یکی از مصرفکنندگان این دارو درباره تجربه مصرف آن میگوید: «در این حالت شما احساس میکنید در خالصترین شکل خود حاضرید و احساسی عمیق از شادی، صلح و خشنودی را تجربه خواهید کرد. این جهان فراتر از نگاه مادی است و به نظر میرسد که اینجایی است که همه ما ازآنجا آمدهایم، حالتی بسیار جذاب از مارپیچهای تودرتویی در برابر چشمان شما پدیدار میشود و سپس، مارپیچهای بینهایتی از دیگر مارپیچها ظاهر میشوند. زمان و زبان در این حالت، غیرقابلتصور است و شما ممکن است به روش تلهپاتی با موجودات خیالی گفتوگو کنید.»
این دارو برای نخستین بار در دهه ۱۹۵۰ (۱۳۳۰) به دست شیمیدان مجار، «استفن سارا» موردمطالعه روانشناختی قرار گرفت. مطالعات بعدی در دهه ۱۹۶۰ (۱۳۴۰) از تأثیرات مخرب آن بر بدن انسان پرده برداشت که حاکی از تأثیرات مخرب هالوسینوژنیک بر مغز و ریهها بود.
«ریک استراسمن»، روانشناس و روانپزشک، اولین تحقیقات انسانی جدید در خاک آمریکا را در مورد داروهای DMT با همکاری «کلیفورد کوولز» در بین سالهای ۱۹۹۰ (۱۳۶۹) تا ۱۹۹۵ (۱۳۷۴) انجام داد. او میگوید: «من مایلم به این دارو بهعنوان یک روانگردان نگاه کنم که مصرف آن شامل برخی از علائم تجربه نزدیک به مرگ، تجربهای عرفانی از روشنگری یا رؤیاهای غیرمعمول روحانی است.»
در برنامه مطالعه DMT، استراسمن داوطلبانی را استخدام کرد که همه آنها از کاربران این دارو با حساسیت بالایی بودند. او از آنها خواست تا DMT را در یک محیط بالینی به کار ببندند و پسازاینکه توهمها به پایان رسید، تجربه خود را گزارش دهند. با دوز منظم، اثرات توهم DMT عموما بیش از ۳۰ تا ۴۰ دقیقه طول میکشد.
معمولا DMT بهصورت استنشاق دودی یا به روش تزریق استفاده میشود. بیشتر مصرفکنندگان گزارشهایی از تجربیات عمیق، مانند به خاطر آوردن خاطرات دوران کودکی، تصورات انتزاعی و ... را گزارش دادند و حتی یکی از داوطلبان زن در این مطالعه، متقاعد شده بود که پس از مرگ هوشیار است.
استراسمن در توضیح این مسئله گفت: «یکی از داوطلبان، تجربه کلاسیک نزدیک به مرگ را داشت و اعتقاداتش را تأیید کرد و باعث شد او در مورد چشمانداز مرگ، زمانی که این اتفاق افتاد، احساس خوبی داشته باشد. به باور این فرد، اگر همه میدانستند که پس از مرگ چه چیزی در انتظار آنهاست، هرچه سریعتر خودکشی میکردند.»
تأثیرات این دارو بر مغز، یکی از مهمترین موضوعاتی است که پژوهشگران به بررسی آن پرداختهاند. استراسمن دراینباره میگوید: «این امر بهوضوح مهم است، زیرا حس توهم را بهشکلی فعال و پرانرژی به مغز انتقال میدهد. ترکیبات بسیار کمی وجود دارد که مغز آن را جذب میکند، مانند گلوکز و اسیدهای آمینه که برای عملکرد مغز طبیعی موردنیاز است، اما بیشتر این مواد نمیتوانند توسط بدن بهتنهایی ساخته شود.»
یکی از مهمترین مشکلات مرتبط با تحقیق DMT آن است که این ماده بسیار سریع در بدن شکسته میشود و به همین دلیل تجربه آن تنها حدود نیمساعت طول میکشد. خوشبختانه مصرف این دارو با سختگیری فراوان به بیماران دارای مشکلات روانی حاد محدود شده است.
یکی از بیمارانی که با این دارو تحت درمان قرار گرفته است، پیش از مصرف DMT با یک بحران وجودی مبارزه میکرد و تجربه چند مورد خودکشی داشت. او میگوید: «من به نقطهای رسیده بودم که از زندگی ناامید شده بودم و تصمیم گرفتم تا زندگی خودم را ادامه ندهم؛ اما با مصرف این دارو، بدبینی با خوشبینی جایگزین شد و احساس کردم که میتوانم زندگی خود را با چشمانداز مثبت و روشن جدید شروع کنم.»
این دارو بهرغم آنکه از مدتها پیش هم بهخاطر مصارف درمانی مورد استفاده قرار میگرفت و هم بهعنوان مادهای توهمزا مورد سوء استفاده قرار میگرفت، هنوز بهطور کامل شناخته نشده است و تحقیقات بیشتری باید در مورد تأثیرات آن بر مغز افراد سالم و بیمار انجام شود.