به گزارش خبرگو ،براى نسل جوان این مقطع شناخته شده نیست اما براى نسل ما که در زمان دانشجویى این حوادث رخ داد، دوران پر تاثرى بود. سالوادور آلنده رهبر حزبى بود در شیلى که حزب اتحاد ملى نام داشت و مرام آن مارکسیسم بود. او اولین رییس جمهور مارکیسیت بود که در قاره آمریکا به صورت دموکراتیک انتخاب شد. سال شروع کار او ١٩٧٠ و پایان کار او سپتامبر ١٩٧٣ با یک کودتاى خونین به رهبرى ژنرال پینوشه و حمایت سیا، قتل بسیارى روشنفکران و فعالان سیاسى و لکه خونینى بر تاریخ آمریکاى لاتین.
اما چگونه دولت او با بحران هاى سیاسى و اقتصادى رو برو شد و نا رضایتى شدید بسیارى اقشار جامعه سبب شد تا زمینه براى کودتاى نظامى به پشتیبانى سیا فراهم شود و دولت آلنده و حیات او نیز به پایان برسد؟ پس از به قدرت رسیدن، او بسیارى مزارع و صنایع را مصادره کرد، برنامه هاى رفاهى گسترده اى را مازاد بر توان مالى کشور و با استفاده از انتشار فزاینده پول به اجرا در آورد . به تبع افزایش حجم پول تورم ایجاد شد.
با ظهور تورم اقدام به قیمت گذارى دستورى و تحمیلى کرده و پى گیرى روش هاى تنبیهى در مورد فعالان اقتصادى را تشدید نمود. این اقدامات هم تحت عنوان حمایت از مردم وحفظ سطح زندگى خلق انجام مى شد. بسیارى از صنایع کوچک ورشکست شدند و تعطیل، کالا ها از قفسه ها نا پدید شد اقلام ضرورى که به دلیل تورم قیمت آن ها بالا رفته بود و با سر کوب قیمت سعى در ارزان نگهدارى آن مى شد کمیاب و بازارسیاه فراگیر، صف هاى طولانى براى نان و مواد غذایى که کمیت و کیفیت آن نازل شده بود. سیاست هاى افزایش هزینه دولتى با نشر پول و شعله ور شدن تورم و تشدید سخت گیرى و تنبیه بیشتر در کنترل قیمت ها تداوم یافت.
خلاصه نرخ توم سالانه که در قبل از سر کار آمدن آلنده ٢٩ در صد بود، در سال دوم ریاست جمهورى او١٦٣ درصد و درسال سوم ٥٠٨ درصد شده بود یعنى ابر تورم. تورم سطح دستمزد هاى حقیقى کارمندان و کارگران را بشدت کاهش داد. خانم هاى خانه دار با قابلمه هاى خالى که بر آن با قاشق مى کوبیدند به خیابان ریختند. بسیارى کار گران و راننده هاى کامیون دست از کار کشیدند و مابقى ماجرا.
حال آقاى قاضى پور گرانقدر عنایت مى کنند که چرا برخى کارشناسان که گوش شنوایى هم نمى یابند جزع فزع مى کنند؟ اما بعد، برادر گرانقدر و سایر نمایندگان گرانقدر، آن وقتی که هزینه ها را تصویب کردید و مجوزهاى افزایش نقدینگى را قانونى کردید در همان لحظه تورم را تصویب کردید و کاهش ارزش پول را هم. گیرم که این ها با کمى فاصله زمانى به دنبال هم مى آیند. اول آن هزینه ها و افزایش نقدینگى و بعد از یکى دوسال این یعنى تورم و عینیت کاهش ارزش پول و افزایش ارزش اسعار خارجى. حال سراغ آن را از که مى جویید؟
*اقتصاددان