این آمارها نشان میدهد در دولتهای نهم و دهم ارز بیشتری از کشور چه در بخش مسافرتهای شخصی و چه در بخش مسافرتهای تجاری خارج شده است.
این میزان ارز در حالی از کشور خارج شده است که بنا بر گفتههای برخی از کارشناسان در این سالها با محدودیت منابع ارزی روبهرو بودیم و به جای اینکه این ارزها را صرف توسعه و آبادانی کشور کنیم، منابع کشور را سوزاندیم. برخی دیگر از کارشناسان معتقدند منابع کشور را بهازای دستاوردهای هیچ از دست دادیم؛ منابعی که دیگر تکرارناشدنی است. کارشناسان دیگر نیز تأکید دارند که در هشت سال فعالیت دولتهای نهم و دهم حدود ٢٠٠ میلیارد دلار ارز برای خدمات مسافرتی، حوالههای غیروارداتی، تبدیل ریال به دلار برای انتقال داراییها به خارج از کشور یا خرید ملک از کشور خارج شد؛ ارزی که مابازای کالایی نداشت.
رونق کشورهای دیگر
محمد بحرینیان صنعتگر و پژوهشگر توسعه با انتقاد از خروج این میزان ارز از کشور گفته است؛ این میزان ارز در حالی از کشور خارج شده که در آن سالها با محدودیت منابع ارزی روبهرو بودیم و تنها این مبلغ نبوده زیرا عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی نکته مهم دیگری را شفاف کرده که پول بلیت ایرانیها در سال برای سفرهای خارج از کشور چهار تا پنج میلیارد دلار است و این مبلغ احتمالا به مبالغ ذکرشده باید اضافه شود. اما به جای اینکه منابع ارزی کشور را نگه داریم، آن را سوزاندیم. نفت را فروختیم و منابع مهم کشور را به جای اینکه به سمت توسعه کشور ببریم، صرف کالاهای مصرفی کردیم. این به آن معناست که از منابع ارزی خود برای مسافرتهای شخصی استفاده کردیم و به جای توسعه و آبادانی ایران، کشورهای دیگر را رونق دادیم و به عبارتی خانهخرابکن خود و دنیاآبادکن دیگران شدهایم. او این را هم توضیح داد؛ این اتفاق به نحو حیرتانگیز و کاملا سؤالبرانگیز و تعجبآوری در شرایطی رخ داده است که کشور در تهاجم نرم تحریمهای اقتصادی قرار داشته و مقابلهکنندگان این محدودیتهای ظالمانه هر روز چنگ و دندان خود را بیشتر عیان کردهاند و این رویه بههیچوجه با اقتصاد مقاومتی همخوانی و با هیچ منطق عقلانی سازگاری ندارد. هماکنون هم در تراز صادرات کالایی واقعی غیرنفتی و هم در تراز خدمات کسری داریم. این نحوه عمل تصمیمگیران اقتصادی کشور نشان از نبود برنامه، تحلیل، افق دید بلندمدت، گرفتارشدن در دام روزمرگی و اولویتیافتن خرید محبوبیت دارد.
منابع خود را بهازای هیچ از دست دادیم
لطفعلی بخشی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه نیز دراینباره گفته است؛ میزان ارزی که در این سالها از کشور خارج شده، اعداد بسیار درشتی است اما حقیقی است. در ایران اولا به دلیل محدودیتهایی که در زندگیهای شخصی وجود دارد عده زیادی برای تفریحات به کشورهای خارجی مسافرت میکنند. دوما اینکه به دلیل نرخ تورم بالا در ایران، قیمت سفرهای خارجی از قیمت سفرهای داخلی ارزانتر تمام میشود. وقتی نرخ دلار در دولت احمدینژاد هزار تومان بود، هزینه مسافرتهای خارجی حتی از کیش هم ارزانتر درآمد. برای مسافرتهای تجاری نیز به دلیل رابطه تجاری با جهان طبیعتا رفتوآمدها ضروری میشود.
او اضافه کرد؛ این عدد بهتنهایی در مقایسه با درآمدهای ارزی کشور عدد درشتی است که معمولا از محل نفت و گاز است و این میزان هزینه در این بخش بسیار دردناک است. این در حالی است که دولت عوارض خروج از کشور را افزایش داده است. در واقع چون برخی از گروهها به دلیل پایینبودن قیمت دلار و ناکارابودن سیستم مالیاتی، مالیات حقه را نمیپردازند، دولت تلاش میکند از مسیر دیگری اقدام کند که عکسالعملهای گستردهای در کشور داشته است. اگر دولت اعلام میکرد پولی که میخواهد به عنوان عوارض خروج از کشور بگیرد دقیقا در کجا مصرف میشود، شاید از زهر مطلب کاسته میشد. به گفته بخشی؛ این پولها میتوانست صرف زیربناهای کشور و سرمایهگذاریهای تولیدی شود و در داخل کشور اشتغال زیادی ایجاد کند و صادرات را رونق دهد اما این اتفاق نیفتاد. بنابراین ما منابع خود را بهازای دستاوردهای هیچ از دست دادیم. منابع ما منابع ذیقیمتی هستند. این منابع تکرارناشدنی است. نفت و گاز دیگر تکرار نمیشود. این منابع را میفروشیم در حالی که دیگر جایگزینی ندارند. ضمن اینکه این منابع از محل درآمد نیست؛ از محل سرمایه است و بخش دردناکتر این قضیه است که باید فکری برای آن کرد.
نقش سیاستهای ارزی در خروج ارز
میثم رادپور مدرس دانشگاه و کارشناس ارز درباره واکاوی دلایل خروج این میزان ارز توضیح میدهد؛ یک علت به سیاستهای ارزی برمیگردد. سیاست ارزی ما به گونهای است که باعث میشود در دورههایی که ارز ثابت است، خیلی از کالاها و خدمات جذاب شوند. یکی از این کالاها مسافرت خارجی است. وقتی در دوره نسبتا بلندمدتی که نرخ ارز کموبیش ثابت است، مسافرت خارجی هم مانند کالاهای خارجی (واردات) جذاب میشود، استفاده از خدمات خارجی مثل مسافرت شخصی و حتی تجاری هم جذاب میشود. قسمت مهم این داستان به سیاستهای ارزی برمیگردد. شاید گفته شود چرا خیلی از مسافرتها در داخل اتفاق نمیافتد اما باید قبول کرد برخی مواقع رفتن به مسافرت خارجی برای افراد صرفه اقتصادی بیشتری دارد. این عدد به نسبت عدد بزرگی است. دورههایی که مشخصا قیمت ارز افزایش پیدا میکند، مستقیما قیمت مسافرتهای خارجی برای ایرانیان هم افزایش مییابد. در آن دورهها تقاضا برای مسافرت خارجی کمتر میشود. این همان سیاست ارزی است که موجب میشود تولید داخل و صادرات کاهش و واردات افزایش یابد. سفر خارجی هم استفاده از خدمات خارجی است. نوعی واردات خدمت است. تفاوت نمیکند، جنس خارجی خریداری کنیم یا از خدمات خارجی استفاده کنیم. به اسم واردات نیست اما آثارش شبیه همان است. آنجا هم به خارجیها پول میدهید تا از خدمات گردشگری استفاده کنید. در واردات هم به خارجیها پول میدهید تا از کالاهایشان استفاده کنید.
او با تأکید بر اینکه سیاست تثبیت نرخ ارز یکی از عواملی است که باعث جذابشدن مسافرتهای خارجی و افزایش نرخ سفرها میشود، اضافه میکند؛ سیاست تثبیت نرخ ارز بعد از انقلاب برای مدتهای طولانی به کار گرفته شده است و در دولت روحانی هم با اینکه کمابیش قیمت ارز تغییر کرده اما دنبال میشود و همین مسئله موجب شده ارز بیشتری از کشور خارج شود.
رادپور با بیان اینکه این موضوع در مورد کیفیت خدمات گردشگری هم مطرح است، میگوید؛ کیفیت سفرهای خارجی به مراتب بهتر از سفرهای داخلی است. این در حالی است که فرد در سفرهای خارجی سطح بالای خدمات را دریافت میکند و لذت بیشتری از سفر میبرد. بنابراین در دورههایی که ارز ارزان است و برای طولانیمدت تثبیت شده، مسافرت خارجی برای ایرانیان صرفه بیشتری خواهد داشت. به گفته این کارشناس ارز؛ اگر بخش مهمی از این داستان را طبقه متوسط تشکیل دهد که تصور میشد همینطور هم باشد، آن موقع این طبقه نسبت به تغییرات قیمت ارز حساس است و نمیتواند بیتفاوت باشد و همچنان به مسافرت خود ادامه دهد. برای آن بخش از مسافرتهای خارجی که طرفشان دهکهای درآمدی متوسط هستند، افزایش قیمت ارز باعث افزایش هزینههای سفر میشود؛ برای همین هم در این زمانها تقاضا کاهش مییابد. اما برای دهکهای بالاتر که به سفرهای خارجی به عنوان کالای لوکس نگاه میکنند، تقاضا خیلی پرکشش نیست. بخش مهمی از مردم کشور ما به ترکیه سفر میکنند و معلوم است این بخش از مردم جزء دهکهای درآمدی متوسط هستند؛ همانهایی که میتوانستند تفریحات را در ایران بگذرانند اما به دلیل کاهش هزینه سفر و کیفیت بیشتر خدمات، مسافرت خارجی را مدنظر قرار دادهاند. همچنین کشش تقاضای سفرهای تجاری نسبت به تغییرات نرخ ارز کمتر است. کسانی که برای کاسبی سفر میکنند به میزان کمتری تحت تأثیر قیمت ارز قرار میگیرند تا کسانی که به دلیل مصارف شخصی سفر میکنند.
رادپور اضافه میکند؛ در هشت سال دولتهای نهم و دهم حدود ٢٠٠ میلیارد دلار ارز برای خدمات مسافرتی، حوالههای غیروارداتی و تبدیل ریال به دلار برای انتقال داراییهای خود به خارج از کشور یا خرید ملک از کشور خارج شد؛ ارزی که مابازای کالایی برای کشور نداشت. وقتی فرد خانه خود را میفروشد و به خارج میرود، ارز را از کشور خارج کرده است. خروج ارز به شکلهای مختلف است؛ بخشی به اسم صادرات و بخشی به اسم واردات است. بالاخره وقتی فضای سرمایهگذاری و کسبوکار آرام است، مردم ترجیح میدهند پول را به ریال نگه دارند. بنابراین با این توضیحات میتوان گفت قسمتی از خروج ارزها به دلیل سیاست ارزی و قسمتی هم به دلیل امنیت اقتصادی است. در اقتصادی که تحتتأثیر انواع شوکها و نگرانیهاست، به نظر میرسد مردم گرایش دارند پول خود را به دلار تبدیل کنند؛ جدا از اینکه سیاست ارزی دولت چه باشد. همچنین برآورد مردم این است که دلار هنوز ارز معتبری است و در زمانی که نگرانی ایجاد میشود، نگهداری آن نسبت به ریال ارجحتر است. این مسئله تکبعدی نیست. به سیاست اقتصادی و خارجی ما هم بستگی دارد. آیا در اقتصاد کشور محیطی فراهم شده که سرمایهگذاران و مردم عادی به پول رایج ما سرمایهگذاری کنند.
او مهاجرتها را دلیل دیگری میداند و توضیح میدهد؛ مهاجرتهایی که صورت میگیرد، عددی را از کشور خارج میکند. این گروه بخش مهمی از داراییهای خود را نقد و تبدیل به دلار میکنند و از کشور خارج میشوند. شرایطی در کشور فراهم شده که مهاجرتها را افزایش داده است. این مهاجرتها میتواند در بخش مهاجرت آدمها یا مهاجرت پول باشد.
منبع:اقتصاد آنلاین