به گزارش خبرگو ،نشریه انگلیسی «گاردین» در مقالهای نقش این تقابل را در معادلات منطقه خاورمیانه بررسی کرده است و رویارویی این دو قدرت منطقهای را عاملی کلیدی در ترسیم آینده خاورمیانه میداند. یک سال پرآشوب دیگر در منطقه خاورمیانه به پایان رسید، اما با افزایش تنش میان ایران و عربستان سعودی، نمیتوان وقفه آرامشی بر آشفتگی این منطقه متصور شد.
محمد بنسلمان، ولیعهد جوان سعودی، با استقبال از انقلاب فرهنگی بیسابقه و اصلاحات اقتصادی قدرت خویش را در ریاض تثبیت کرده است؛ اما جاهطلبیهایش در عرصه سیاست خارجی کماکان بیثمر مانده است. سیاستهای او هنوز در یمن قربانی میگیرد و اندک منابع باقیمانده فقیرترین کشور عربی را به نابودی کشانده است. در صورتی که توافق سیاسی در یمن حاصل نشود، این وضعیت ادامه خواهد یافت. احتمال حصول چنین توافقی با مرگ علی عبدالله صالح کمرنگتر شده است. او سیاستمداری کارکشته بود که بیش از ۳۰ سال با اقتدار سمت ریاستجمهوری را در صنعا عهدهدار بود. قتل وی به دست حوثیها پایان روشنی برای این مناقشات باقی نگذاشته است و عربستان سعودی مدعی است ایران از حوثیها حمایت میکند. در سوریه، شاهزاده سلمان نقشی در تعیین سرنوشت جنگ ندارد زیرا کشور به سوی توافقی سیاسی با رژیم بشار اسد پیش میرود و این توافق مورد حمایت ایران و روسیه نیز هست. ایران و روسیه ابتکار عمل نظامی را در سوریه در دست دارند. نیروهای اپوزیسیون متفرق شدهاند. شورش آنها با حمایت وابستگان بومی القاعده فراگیر شده بود و وجود آنها به حامیانشان در ترکیه وابسته بود. رهبران سیاسی آنها هماکنون در تبعید بهسر میبرند و ارتباط مستقیمشان با مردم را از دست دادهاند.
روسیه، ایران و ترکیه اکنون بر اوضاع مسلط شدهاند و درخصوص شکل توافق نهایی تصمیم میگیرند. اما تضمینی نیست که این توافق پایانبخش خشونتها باشد و شورشها علیه اسد را متوقف سازد. درحالیکه کشورهای منطقه برای پذیرش سوریه پس از جنگ آماده میشوند، رقابت برای سهمخواهی در پروژه بازسازی سوریه آغاز خواهد شد. افزون بر این، سرنوشت تمایلات استقلالطلبانه کردهای سوریه هم تعیینکننده خواهد بود. کردهای سوریه در جریان جنگ با داعش نشان دادند که برای نیروهای آمریکایی همپیمانانی قابل اعتمادند، اما کمپین مقابله با داعش تقریبا پایان یافته است و کمکهای نظامی به آنها متوقف خواهد شد. کردهای سوریه ادعا میکنند خواهان خودمختاری هستند، اما مخالفان آنها در سوریه، توسعه قلمرو کردستان در جهت شمال و غرب را اقدامی تجزیهطلبانه میدانند. هدف آنها هر چه که باشد، مخالفت شدیداللحن ترکیه را برانگیخته است.
ترکیه شبهنظامیان کردی را که در سوریه میجنگند تهدیدی علیه امنیت ملی میداند و بهنظر میرسد آمریکا در نهایت در این غائله با آنکارا و مسکو همسو خواهد شد. در ترکیه ناظران بازهم شاهد بدتر شدن وضعیت حقوق بشر و محدود شدن آزادی بیان خواهند بود. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری کنونی، سلطه خود بر نهادهای قدرت را افزایش داده است و مخالفان احتمالیاش در انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی سال ۲۰۱۹ را به حاشیه میراند. این موضوعات هنوز قابل طرح بهنظر میرسند، زیرا حاکمیت قویا این ادعاها را تکذیب میکند. سرکوبها ممکن است با بالا گرفتن اعتراضات همراه شود چرا که گسلهایی بر ماهیت یکپارچه هویت ترکی پدیدار شده است و نیروهای سکولار و اسلامگرا با به راه انداختن بحثهای عمومی در شبکههای اجتماعی بر آتش این اختلافات میدمند.
آنچه موجب اضطراب سکولارها شده، فاصله گرفتن ترکیه از متحدان قدیمیاش در آمریکا و اروپا است. این اختلاف ثمره ضدیت متقابل و واگرایی استراتژیک ترکیه با غرب و همپیمانانش در «ناتو» است. در عراق پس از کمپین فرسایشی و چندساله بیرون راندن داعش، همه بر بازسازی کشور متمرکز شدهاند. بغداد وظیفهای تاریخی پیشرو دارد: گردهم آوردن ملتی چندپاره. کردها از شکست طرح استقلالشان زخم خوردهاند. بسیاری از اهل سنت که در مناطق تحت کنترل داعش زندگی میکردند بهدنبال بازسازی خانههایشان هستند و میکوشند در عراق پس از جنگ جایگاهی بیابند. حکومت مرکزی عراق ناچار است میان این اشتیاق اهل سنت و تفوق شبهنظامیان شیعه توازن برقرار کند.
شبهنظامیان شیعه در کمپین مقابله با داعش نقش کلیدی داشتند اما نفوذ بسیارشان لزوم پاسخگویی در برابر اعمال گذشته را کماثر ساخته است. بهرغم شکست داعش، خشونت کماکان چالش کلیدی منطقه است. گروههای تروریستی بخش بزرگی از مواضع خود را در عراق و سوریه از دست دادهاند، با وجود این جنگجویان این گروهها درحال بازگشت به مخفیگاههای صحرایی خود هستند تا هستههای شورش حرکتهای آتی خود را سازماندهی کنند. در مصر که بناست در سال ۲۰۱۸ شاهد انتخابات سراسری باشد، داعش با استفاده از خلأ موجود در صحرای سینا و ناتوانی دولت در کنترل قاهره، بذر آشوب میکارد و به انجام حملات تروریستی پراکنده در سراسر جهان ادامه میدهد. خشنترین سازمان تروریستی جهان اگرچه از لحاظ نظامی شکست خورده است، اما شرایطی که منجر به شکلگیری آن شد هنوز پابرجاست. عواملی نظیر حکام خودکامه که حق مشارکت جوامع را نادیده میگیرند، مناقشات فرقهای و مذهبی، بحران آوارگان، خلأ قدرت، نابرابری و یأس اقتصادی.
منبع:اقتصاد آنلاین